شعر شهادت حضرت زهرا (س)

بانوی من

بانوی من به غصه چرا خو گرفته‌ای
من محرم توام ز چه رو، رو گرفته‌ای

در بین کوچه حامی حیدر شدی ولی
دیدم مدال خویش به بازو گرفته‌ای

این گونه راه می‌روی و می‌کُشی مرا
ره می‌روی و دست به پهلو گرفتی

هنگام پاشدن کمک از دست من بگیر
برخاستی و دست به زانو گرفته‌ای

هر بار که بدون کمک راه می‌روی
احساس می‌کنم که تو نیرو گرفته‌ای

 محمود اسدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا