شعر شهادت اميرالمومنين (ع)

جبریل پای منبر او

جبریل پای منبر او

توان واژه کجا و بیان حالاتش
دل از تمام جهان برده با مناجاتش
به غیر عشق ندیدند در عباراتش
خدا به دیدن خود رفته در ملاقاتش

کشیده ناز به وقت سجود، نازش را
خدا نشسته تماشا کند نمازش را

به آسمان برسد ، مهر سایه گستر او
که فیض داده به خورشید ، نور محضر او
هدایت است فقط در کلام انور او
نشسته حضرت جبریل پای منبر او

به قبله گاه پیمبر صفای دیگر داد
خدا تمام کمالات را به حیدر داد

چه محکم است قدم های استوار علی
گره نخورده به میدان رزم ، کار علی
غمی ندارد از این جنگها، وقار علی
همیشه بوده سر افراز، ذوالفقار علی

رسید عبدود اما از او خبر برگشت
کسی که رفت به جنگش بدون سر برگشت

شجاعت است که جوشیده از خصال علی
ندیده دیده ی تاریخ هم مثال علی
به وجد آمد اجل نیز از قتال علی
نیامدست کسی زنده از جدال علی

قلم به برگه ی تقدیر می کشد حیدر
میان معرکه تکبیر می کشد حیدر

قیامتی ست به میدان ، قیامت مولا
که لافتی ست بیان شجاعت مولا
شکسته پشت عدو از مهابت مولا
که مست کرده شکوه از صلابت مولا

کسی شبیه علی در مقام والا نیست
عبادت سحرم غیر مدح مولا نیست

شبیه دامن مهرش، غلام پرور نیست
کسی برای عطا از کریم بهتر نیست
کسی به جز علی آیینه ی پیمبر نیست
نیامده ست، نگردید ، مثل حیدر نیست

فدا او که جلا می دهد به دل یادش
دلم خوش است به خیر علی و اولادش

کسی به غیر محبت از این کریم ندید
به سائلان کرم خانه جز کرم نرسید
هزار مرتبه آمد ولی ( برو ) نشنید
گرفت و رفت، گدایش معطلی نکشید

کجاست قبله حاجات از نجف بهتر
کجا برای مناجات از نجف بهتر

‌ چه نعمتی ست همین که علی ست دلدارم
همیشه چشم امیدی به مرتضی دارم
گره به دست کریم است ، من گرفتارم
که از گدایی خود، دست بر نمی دارم

سر نماز انگشتر به سائلش داده
غذای آخر خود را به قاتلش داده

دوباره حرف غذا آمد و دلی لرزید
کسی که لحظه ی افطار نان و خرما دید
دوباره اشک رسید و به گونه اش غلطید
فدای دخترکی که گرسنه می خوابید

دوباره بوی غریبی ز شام می آید ….
ز خانه ها همه بوی طعام می آید …

ناصر دودانگه

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا