شعر ولادت امام حسن (ع)

خدای حسن

بِسمِ ربّ الکَرَم ، خدای حسن
خالقِ خُلقِ حق‌نمای حسن

زَمزَمِ عاقبت‌به‌خیر شدن
چشمه‌اش هست زیر پای حسن

نقشه‌ی گنج ، مقصدِ قَدَمش
چشمِ ما فرشِ گام‌های حسن

کهکشان ها ، کُرات ، مخلوقات
کُلُّهُم گَردی از عبای حسن

ظاهراً ماه ، تابشی دارد…
روشنایی بُوَد برای حسن

ابتدایش کرانه ناپیداست
بِنِگَر قدر و اِنتهای حسن

شهرتِ ما بُوَد به لطفِ خدا
نوکر و عاشق و گدای حسن

روزهای دوشنبه مخصوصاً
می‌تپد قلب ما برای حسن

کلّ ایّامِ هفته ، مهمانیم
بر سرِ سفره‌ی عطای حسن

حُبّ او واجب است مثلِ نماز
بی‌بهاییم بی‌ولای حسن

جانشینِ علی ، حسن باشد
بِنِگَر در کجاست جای حسن

پهلوانِ جَمَل ، حسن باشد
ایلیا هست مُقتدای حسن

لَقَبِ اوست مُجتبای خدا
لَقَبِ ماست مُبتلای حسن

صلح او پشتِ فتنه را خَم کرد
جانِ عالَم شود فدای حسن

ذکر ما ، ذکر نابِ ” یا حسن ” است
نَفَسِ ماست در هوای حسن

عینِ دردیم و تشنه‌ی مرهم
مرهمِ ما بُوَد دوای حسن

ما و یک عالَمْ آرزو و امید
از دمِ حقّ و باصفای حسن

ما و شعری ” بِضاعَهٍ مُزجات “
ما و مدّاحی و ثنای حسن

شعرِ ما را ” صله ” نیازی نیست
صله‌ی ماست مرحبای حسن

محمد علی نوری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا