شعر شهادت امام باقر (ع)

خـوشی ز عـمـــر نـدیــده

بـه احـتـرام امـام خـوشی ز عـمـــر نـدیــده
بـه گـریـه آمـدم امـشب بـرای رأس بــریــده

همیشه ناله‌زد از بغض‌و سوخت روزو‌شبش را
بـرای عمـهٔ خـود آن که خـورده اسـت کشـیـده

ز کودکی به دلش یک‌ غمی بزرگ نهـفتـه سـت
چنـان رقـیـه بـه دنبال نـیزه دار دویـده

ز بـس دویـد بـه صـحرا میان خار مـغـیـلان
همیـن‌ کـه پـاش شـده زخـم، رنگ عمـه پریـده

فـقـط رقـیــه قــدش تــا نـبــود از سـتــم زجـر
ز بس که خورد محـمـد لگـد، شده‌ست خمیـده

 سید محسن حبیب اله پور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا