شعر شهادت حضرت زهرا (س)
درد پهلو
درد من این روزها از درد پهلو بدتر است
دردهای مرتضی از درد بازو بدتر است
حال من خوب است وقتی خوب باشد حال او
حال من وقتی بگیرد سر به زانو بدتر است
گوئیا مانده سلامش بی جواب این روزها
تازه وقتی بشنود حرف دو پهلو بدتر است
کاش میزد بی حیا خنجر فقط از پشت سر
خنجر از این نامسلمان خوردن از رو بدتر است
من برای او فقط اینقدر گریه میکنم
از تمام دردهایم گریه ی او بدتر است
چشم خورده، بودن ما در کنار یکدگر
چشم های شورشان از سحر و جادو بدتر است
میکشم بار غم حیدر به تنهائی به دوش
درد من این روزها از درد پهلو بدتر است…
محسن صرامی