آهی کشید گریهی ما را درآورید
ما را کُشید و شالِ عزا را درآورید
ما داد مثلِ پیرِ جوانمرده میزنیم
وقتی صدایِ گریهی ما را درآورید
ما را شبیهِ جمعِ عزادارها کنید
رختِ سیاه کهنه عبا را درآورید
چشم انتظارِ خرجیِ امسالِ هیئتیم
از شالِ خویش رزقِ گدا را درآورید
ما را عوض کنید خداتان عوض دهد
از آستین دست دعا را درآورید
ما را مریض کرده گناهانِ نو به نو
از تربتِ حسین شفا را درآورید
این دل برای داغ شما بود و شد سیاه
زنگار بستهایم جلا را درآورید
درد و بلایتان به سرِ ما , نفَس دهید
بیمار آمدیم دوا را درآورید
ما را حسین کشته شما را به جدتان
امشب براتِ کرببلا را درآورید
حسن لطفی