شعر اربعینشعر محرم و صفر

رنجِ اسارت

بعد از این, ای خواهر مظلومه, راحت گریه کن
آمدی از راه با رنجِ اسارت, گریه کن

ناله کن, نوحه بخوان, تا کعبِ نِی در کار نیست
کربلا را بیمه کن با اشکهایت, گریه کن

کوهِ غم, یک اربعین, بر روی دوشَت بار شد
حال یک یک با مرورِ خاطراتت گریه کن

از شبِ شام غریبان تا شبِ شام بلا
با تو بودم, حال با من هر مصیبت گریه کن

هر چه میخواهی بگو از دردهای بی شمار
داغ روی داغ دیدی بی نهایت گریه کن

ای پناهِ آل زهرا پیر برگشتی چقدر
پاسدارِ آبروی آل عصمت گریه کن‌

گر چه پیروز آمدی, ای قد کمان, ای مو سپید
ای شبیهِ مادرم افتاده قامت گریه کن

کاروانِ اهل بیتم را کبود آورده ای
تازیانه خورده برگشتی به شدّت, گریه کن

همرهِ این پاره معجرها و رُخهای کبود
گریه کن, بر گوشوارِ رفته غارت گریه کن

دستهای پُر ز سیلی را مکرر دیده ام
بشکند دست ستم, بر این اهانت گریه کن

جای پنجه روی صورت هایتان گُل کرده است
همچو من, بر چهره های پُر جراحت گریه کن

چشم عباس مرا چون دور دیدند اهل شام
خیره بر ناموس من ماندند امت, گریه کن

دخترم دروازۀ شام از خجالت آب شد
دیدم از نِی چشمها را در خیانت گریه کن

پشت دروازه سرم افتاد زیر دست و پا
گُم شدم زیرِ سُمِ اسبان, به غایت گریه کن

چونکه شد سجادِ من, فریادِ اَلغَوثَش بلند
دیدم او را مثل تو, در اوجِ غربت گریه کن

از کنیزک خواندنِ دردانه اَم دارم خبر
جای اَشکت, خون برای این جسارت‌ گریه کن

من سراغ نازدانه را نمیگیرم, ولی
بینِ طفلان بنگرم با چشم حسرت گریه کن

کاخ دشمن را سه ساله کودکم ویرانه کرد
اشکِ شوقم میچکد از این شجاعت گریه کن

محمود ژولیده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا