شعر شهادت حضرت زهرا (س)

زهرای من

دارم از هوش می‌روم دیگر
همسرت را صدا بزن زهرا
چقدر می‌روی به این خلوت؟
خب سری هم به ما بزن زهرا

خلوت تو شبیه معراج است
پله پله به سمتت آمده‌ام
فکر اینکه نباشی آزار است
قید دنیای بی تو را زده‌ام

حال تو خوب نیست، می‌دانم
اینقدَر بغض را به سینه نریز
اینقدر فکر دلخوشیم نباش
اینقدر گریه را نخند عزیز

بال تو زخم خورده بود اما
پا شدی پر زدی برای علی
من بمیرم برای تو که چقدر
این در، آن در زدی برای علی

کاش می‌شد که زودتر جان را
برساند به لب همین آهم
بعد تو زندگی من مرگ است
بعد تو زندگی نمی‌خواهم*

دوست دارم دوباره برخیزی
تا که با شور و شین گریه کنیم
پس بیا و بلند شو خانم
تا برای حسین گریه کنیم

خواهرش می‌رسد لب گودال
ما بقی را خودت که می‌دانی
او اُخیَّ اِلیَّ می‌گوید
تو بنیّ بنیّ می‌خوانی

 حسن معارف  وند

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا