امام حسين (ع) - شعر شب عاشورا
سایه سرم
امشب نگاه کن به دو چشمم زیادتر
چونپرسه میزند به دلم غم زیادتر
دستی بکش بروی سرم سایه سرم
زینب فدات.گریه نکن در برابرم
امشب سراغ بقچه معجر گرفته ای
چون کودکی بهانه مادر گرفته ای
پروانه ام ولی تو مرا شمع میکنی
از روی خاک خار چرا جمع میکنی؟
دیگر مرا به صبر تو دعوت نکن حسین
سوگند بر رقیه وصیت نکن حسین
تو میروی و کار حرم سخت میشود
حفظ حجاب روی سرم سخت میشود
فردا بدون تو چه کنم با سوارها..
یک زینب است و لشگری از نیزه دارها
سید پوریا هاشمی