شعر وروديه محرم

سفره نذری محرم

خون او قصه ی سرخ ی ست که جریان دارد

تربتش خاصیت دارو و درمان دارد

یک نفر نیست که در دام نیفتد، اینها

برکاتی است که گیسوی پریشان دارد

برکت سفره نذری محرم_ صفر است

باقی سال اگر سفره ی ما نان دارد

چه کسی گفته که در جنت الاعلاست فقط

شاه ما روی زمین روضه ی رضوان دارد

شرط ایمان به خدا گریه ی بر ماتم اوست

قول معصوم بر این مسئله اذعان دارد

گریه بر زخم تنش رتبه پیغمبری است

سالها روضه او تازه مسلمان دارد

تکیه بر نیزه غربت زده در حالی که

لشگر جن و ملک گوش به فرمان دارد

شمر با خنجر کندش چقدر تندی کرد

ذبح با ضربه زدن درد دوچندان دارد

در غم غارت پیراهن او م یسوزد

عاشقی که همه شب چاک گریبان دارد

دخترش کاش نیاید وسط قربا نگاه

تا نبیند پدری ب یسر و عریان دارد

صورت برگ گل و ظهر عطش بار عراق

دختر شاه و بیابان مگر امکان دارد؟

تازیانه!مخور آنقدر بر این جسم بس است

حوریه بر تن خود زخم فراوان دارد

بیشتر م یشود ای ماه! بتابی امشب

دخترگمشده ای سر به بیابان دارد

معجرش نیست، نپاشید نمک بر زخمش

نوَز ای باد! در این شب، اگر امکان دارد

سنگ! بگذار به بالین تو سر بگذارد

آخر این طفل سه ساله، دو سه شب جان دارد

آه ای خاک! بیا سفر هی این دختر باش

پدرش سرزده م یآید و مهمان دارد

گروه شعر یا مظلوم

نمایش بیشتر

رضا قربانی

اشعار به روز در سایت حدیث اشک قرار میگیرد

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا