شعر شهادت امام صادق (ع)

شیخ الائمه

 

باز از دعای مادر نام آشنای ما

امشب بساط روضه به پا شد برای ما

خون گریه می کنند تمام ستاره ها

همراه چشم های زمین , پا به پای ما

از بوی دود و آتش کوچه مشخّص است

بوی مدینه می دهد این گریه های ما

یک عدّه از سقیفه شبیه مغیره باز

خون کرده اند بر جگر مقتدای ما

با ریسمان و هیزم و آتش رسیده اند

تا که نمک زنند به زخم عزای ما

یک پیرمرد پای پیاده ! چه روضه ای !

خاکی به سر کنید از این ماجرای ما

شیخ الائمه و سر عریان عجیب نیست ؟

این ها شده است غصّه ی بی انتهای ما

 وحید محمدی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا