شعر گودال قتلگاه

عاشورا

عاشورا

گفتم اگر سرت نبود پیکر تو هست

مادر اگر که نیست ولی خواهر تو هست

اما چه پیکری که چه راحت بلند شد

دیدم که عضوهات به یک نقطه بند شد

روی زمین به فاصله افتاده پیکرت

حتما به دست حرمله افتاده پیکرت

صحبت به سمت نیزه کنم یا به قتله گاه

رویم کدام سوی کنم شاه بی سپاه

تا صبح روی خاک پر از رد پا شوی

ترسم که با نسیم سحر جا به جا شوی

حلق تو را همینکه سر نیزه دوختند

قیمت گذاشتند و پس از ان فروختند

دعوا سر تو شدت سختی گرفته است

ما بینشان رقابت سختی گرفته است

معلوم میشود چقدر بد شکسته ای

از نیزه ای به نیزه دیگر نشسته ای

اواز سنگ هر چقدر رنج اور است

اما صدای نعلِ نویِ اسب بدتر است

ترکیب عضوهای تو را بخش میکنند

این اسب ها حسینِ مرا پخش میکنند

حسن کردی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا