عشقِ تو در دو جهان غرق امیدم میکند
چشمت از دیگر-طبیبان ناامیدم میکند
کنج هیئت, زیر پرچم, وعدۂ دیدارِ ماست
مادرت می آید و غرقِ امیدم میکند
در تو آیات خدا نازل شده ست و تا ابد
نام تو پابندِ قرانِ مجیدم میکند
غصّه ها و قفل های بسته می دانند که؛
اشک هایِ روضه ات صاحب-کلیدم میکند
سینه زن یا گریه کُن یا روضه خوان یا چای-ریز
چشم-پوشی هایِ تو شخص مفیدم میکند
شالِ مشکی! سر درِ خانه زدم پرچم-سیاه
این سیاهی ها خلاصه روسفیدم میکند
چشم هایت عاقبت یکروز میگیرد مرا
حتم دارم مثل «حُر» آخر شهیدم میکند!
مرضیه عاطفی سمنان