شعر ولادت امام رضا (ع)

مژده مژده مژده مژده آیت عظمی رسید

مژده مژده مژده مژده آیت عظمی رسید
کاف و ها و یا و عین و صاد و اَعطینا رسید
سَبِّح اسمَ رَبَّکَ الاَعلی تلاوت می کنند
حوریان دارند بر نور تو عادت می کنند

مست ها!!کردیم پیدا بازهم میخوانه را
باده را آرید یعنی آب سقاخانه را
باز هم پر می کند عطر تو گوهر شاد را
باز هم دادی شفا یک کور مادر زاد را
باز می گوید کسی ارباب خود رادیده ام
باز می گوید که من بوسه زدستش چیده ام
در همین احوال باب عشق بازی باز شد
وقت روضه خوانی نقاره ها آغاز شد
ای کسی که ما سِوَی الله اَند در دنبال تو
پرشده ایران ما از لطف مالامال تو
قیمت عشق تورا از دل تَقَبُّل می کنیم
باز برگشتیم و دوری را تحمل میکنیم
گفته ای بر ما صبوری کن صبوری تا به کی؟
باز هم آقا دلم تنگ است دوری تابه کی؟
سائلت هستم رضا جان آب ونانم دیر شد
من سگ کوی تو هستم استخوانم دیر شد
حال ما بد بوده با اینکه تو را داریم ما
چند سالی هست داغ کربلا داریم ما
شهد نام پاکت اَحلی مِن عَسَل باید نوشت
از برای وصفت ای شاها!غزل باید نوشت
می توان شد مست در این خانه با نان بیشتر
باده باید خورد از دست کریمان بیشتر
دست خالی برنگشته هیچکس ازپیشتان
عادت این خانواده بوده احسان بیشتر
زیر دین مرد های شهر مشهد بوده ایم
زیر دین بانوان شهر نوقان بیشتر
وقت برگشتن به شهر خویش از پیش شما
می چکد از چشم زائرهات باران بیشتر
معتکف هستند در کوی تو خیل انبیا
بین آن ها عیسی و موسی بن عمران بیشتر
چارده جسمید با یک نور اما یا رضا(ع)
با تو آقا خو گرفتند اهل ایران بیشتر
یا علی موسی الرضا در بین القاب شما
به!!!چه می آید به شخصت نام سلطان بیشتر
انَّما الاعمال باالنیّات,نیت کرده ام
تا بیایم پیشت ای شاه خراسان بیشتر
کاش آهو می شدم زیرا در این وادی عشق
میبرد فیض از تو آهوی بیابان بیشتر
روضه خواندی,گریه کردی یادآن شاه غریب
ناله میکردی تو با ذکر حسین جان,بیشتر
مجلس گریه به پا نه…مجلسی بود از شراب
می چکید اشک از دوچشم پاک طفلان بیشتر
پور حیدرآیه ی قرآن تلاوت می نمود
در عوض میخورد اما چوب خزران بیشتر
طاقتم طاق است از این روضه هم رد می شوم
باز هم از عشق تو راهی مشهد می شوم
عاشقان و شاعران و عارفان کف می زنند
حوریان از برج هفتم بهر تو دف می زنند
با دل و با جان و با عشق و تمام اعتقاد
می روم با پای قلبم باز هم باب الجواد
روبه تو می گویم ای آقای من کاری بکن
این دل درمانده را آقا نگهداری بکن
ای رضا جان خادمان این حرم را حفظ کن
تا ظهور قائم حق رهبرم را حقظ کن
“مهزیارا”باز قلب خویش را راهی بکن
بنده ی او باش و براهل جهان شاهی بکن

علی مشهوری”مهزیار”

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا