شعر محرم و صفرشعر وروديه محرم
پرچم روضه
در کوچه تو پرچم روضه به سرم خورد
یک کاسه پر خون غمت را جگرم خورد
با ذکر شما تا به خدا اوج گرفتم
در موقع توبه پر فطرس به پرم خورد
هر روضه که رفتم به درش دست کشیدم
دستم ز همان کودکیم خاک حرم خورد
شب سینه زدم صبح شدم اهل مناجات
فیض شب روضه به نماز سحرم خورد
هرگز نرود پشت در خانه اغیار
پایی که به فرش حرم شاه کرم خورد
باید بشود هرپسرش خادم هیئت!
یک عمر فقط نان شمارا پدرم خورد
شش دانگ دلم خورد بنام تو و زینب
وقتی که به شش گوشه ی تو چشم ترم خورد
گفتند دل شیعه حسینیه ی زهراست
ناز قدمش روی دل دربه درم خورد
تقدیر من از روضه تو قامت خم شد
چون غصه ی تنها شدنت را کمرم خورد
سید پوریا هاشمی