شعر عيد غدير خم

گر بیافتد ره مجنون به شبستان نجف

گر بیافتد ره مجنون به شبستان نجف
میزند هوی کشان سر به بیابان نجف

عزت آن است شوی خاک کف پای پدر
کربلا رفته در این حال به قربان نجف

کعبه ام زاده‌ی شهریست که نامش مکه‌ست
قبله ام مضجع شهریست به عنوان نجف

ابرو باد و مه و خورشید و فلک در کارند
بارک الله بگیرند ز سلطان نجف

دستمان شکر خدا پیش کسی نیست دراز
رزقمان میرسد از گوشه‌ی ایوان نجف

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
شرطش آن است که باشد ز غلامان نجف

 وحید عظیم پور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا