یا ابالفضل
شب عشق است و از بالا گلی روی زمین آمد
رکاب عشق را آذین نمودند و نگین آمد
فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد ولی امشب
علی رخساره ای بر دامن ام البنین آمد
صفا بخش دل حبل المتین گردید و زین معنی
خودش باب الحوائج گشت و چون حبل المتین آمد
ستاره ریخت از یمن قدومش بر سر هستی
تمام هستی زینب شد و شور آفرین آمد
به شاگردی مدال فخر از شیر جمل دارد
جوان کربلا از درس استادی چنین آمد
اذان گفت و نبی در خاطر مردم از آن آمد
رجز خواند و علی در دیده مردم از این آمد
وفا را کرد معنا با تمام خویش این یعنی
بنای دست مردانه برون زین آستین آمد
حرم لب تشنه بودند و دل دریا به دریا زد
به سویش تیر دشمن از یسار و از یمین آمد
بریدند از تنش دستش ، مبادا تا رود خیمه
به فرق حضرت دریا عمود آهنین آمد
کنار علقمه از پا فتاد و پیش اربابش
به دستانی بریده سر به زیر و شرمگین آمد
اگر چه نیست اینجا مادرش بر دامنش گیرد
ولی ، زهرا بجای مادرش ام البنین آمد
داریوش جعفری