شعر عيد غدير خمشعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

یا ایها الساقی

به نام او که با نامش خدا داده است تلقینم
که جز نام علی در اعتقاداتم نمی بینم
.
علی کاف لعبده، این شعار هر خدا جویی است
خدا می داند و من! گر که غیر از این شود دینم

“نفختُ فیک من روحی”، علی می گفت با زائر.
که عشق مرتضی اول دمیده گشته در تینم
.
تو من را با حقیقت آشتی دادی، بغل کردی!
عجب از من که با این حال، دنبال براهینم…
..
اگر این است دینم که فقط یک واسطه باشی
چه اسلامی؟ چه آئینی؟ که هیهات از چنین دینم
.
ببین بار گناهم را، علی جان بشنو آهم را
که در کوی تو بد نامم، که در راه تو مسکینم
.
الا یا ایها الساقی، ادر کئسا و ناولها
که پر شد از شراب نام تو، جام مضامینم
.
مبادا روز محشر سایه ات سنگین شود، مولا!
که من آن روز می دانی اسیر بار سنگینم
.
مناجات از چه می خوانم؟ که باران نجف کافی است
برای شستن بار گناهم، از چه غمگینم؟
.
سحر محو حرم بودم، نمازم را قضا کردی
به ایوان طلا کردی هزاران رخنه در دینم
.
بگیر از من تمامم را، بمیران ننگ و نامم را
که جز نام علی در اعتقاداتم نمی بینم…
.
مصطفی نصیری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا