شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)

یا علی اصغر(ع)

فرقی نداره دیگه روز و شبش
یکی دو روزه خیلی خشکه لبش
هرکاری کردیم ولی فایده نداشت
یه ذره هم پایین نیومد تبش

تکون میدن بچه‌ها گهواره‌شو
پاک میکنن خون لب پاره‌شو
عمه‌هاش اومدن کنار رباب
آروم کنن مادر بیچاره‌شو

حالشو هی دیدم و غصه خوردم
یه جوری ناله می‌زنه که مُردم
حسین! بیا قنداقشو بغل کن
بعد خدا اونو به تو سپردم

قنداقشو بگیر نگاهش کنی
صورت نازشو نوازش کنی
یه وقت غرور زینبو نشکنی
یه وقت نری از اینا خواهش کنی

یه لحظه صَب کن سرشو ببوسم
گونه‌های لاغرشو ببوسم
مراقب سفیدی گلوش باش
چونکه نشد حنجرشو ببوسم

علی داره تور صدا می‌زنه
آتیش به قلب بچه‌ها می‌زنه
مراقب تیرای حرمله باش
حرمله خیلی بی‌هوا می‌زنه

از قفس سینه دلم کنده شد
دوباره سهم گریه‌هات خنده شد
هرکی پی آب واسه‌ی علی رفت
یه جوری از رباب شرمنده شد

 آرش براری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا