خدا ز باغ نبی میوه نوبر آورده
دوباره چشمه ی نوری منور آورده
نخواست تشنه بماند گلوی خشک غزل
قلم پیاله ای از واژه ی “تر” آورده
زمین و عالم بالا ز بوی او مست انند
گلاب ناب حسینی,معطر آورده
خبر به کنگره ی عرش می رسد کم کم
خبر دهید خبر را کبوتر آورده
نفس نفس زدن “جبرئیل” دیدنی است
خیال می کنی از آسمان سر آورده
به وجد آمده “فطرس” ز خنده های حسین
درست مثل زمانی که پر در آورده
نهاده اسم علی را به روی او اما
برای وصف کمالاتش اکبر آورده
رخش شبیه محمد,گمان کنی که خدا
ز نسل حیدر و زهرا پیمبر آورده
خدا برای شجاعت ز نسخه ی حیدر
علی دیگری اما برابر آورده
برای اینکه لبی تر کند فقط لیلا
“علی” پیاله ای از حوض کوثر آورده
عروس فاطمه ماهی به آسمان بخشید
که از تبار شبِ غم پدر در آورده
پس از ولادت او عمه زیر لب می گفت
خدا برای حرم یار و یاور آورده
اگرچه وقت ظهورش زمان حیدر بود
زمانه شاهد رشد علی دیگر بود
میان معرکه وقتی علی غضب می کرد
تمام لشکر دشمن ز ترس تب می کرد
حساب کار خودش را عدوی کافر کرد
دمی که نام علی را نوای لب می کرد
و سر به روی سر اندازد و به هر ضربه
دل عموی خودش را پر از طرب می کرد
همو که اسوه ی جنگاوری او بود و
همیشه پیش نگاهش علی ادب می کرد
میان معرکه پیکر به روی پیکر ریخت
و باز خون به دل نسل بولهب می کرد
دوباره پشت یلی را به خاک مالید و
نفس گرفت و حریفی ز نو طلب می کرد
دعای خیر حرم پشت اوست می داند
که عمه بین حرم “اِن یکاد” می خواند
بردیا محمدی