شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

مولای قدسیان

مولای قدسیان شاهنشه جهان
ای امن و ای امان ای روح و ای روان
ابروی تو بود محراب عاشقان
خاک رهت بود مافوق اسمان
ای بر جهان نگار یا مرتضی علی

عشق

عشق یعنی تا نَفَس باقی ست مثل شهریار
روز وشب نام علی را می برم با افتخار
گفته در وصفِ شکوهِ او خود پروردگار
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

خم گیسویت

خم گیسویت از عاقل دو صد دیوانه می‌سازد
مزن شانه بر آن زلفی که دل کاشانه می‌سازد

شبی تا صبح مشغول طوافت بودم و دیدم
که شمع محفلت از جُغد هم پروانه می‌سازد

امانت‌دار

ای امانت‌دار اسرار الهی مرتضی

ای که مخلوقات عالم را پناهی مرتضی

علت پیروزی بدر و حنین و خیبری

قوت قلب نبی قلب سپاهی مرتضی

بپذیر این سلام را

به ساحتت بپذیر این سلام ساده‌ی ما را
به جبر خویش درآورد علی ، اراده‌ی ما را

سروده ام غزلی را برای روز غدیرت
که بلکه وصف کند حال فوق‌العاده‌ی ما را

عاشقانه

چقدر عاشقانه با نسیم میزنی قدم

معادلات علم را چه ساده میزنی به هم

اجابت دعای دل شڪستگان به دست توست

و میزنی برای اهل عشق خیر را رقم

دَر

کار داریم در این شعر فراوان با دَر

گوییا خورده گره با غزلِ مولا ، در

وَ قسم بَر ترکِ کعبه که حتی دیوار

می شد از عشقِ علی پیشِ علی دَرجا در

علت خلقت

هرکسی درجهان غلام علی ست
مورد لطف و احترام علی ست
ذره پرور شدن مرام علی ست
چون کلام خدا، کلام علی ست
پس به نام خدا، به نام علی ست

عید الله الاکبر

اول ِ ابتدایِ آغاز است
درِ جنت برای او باز است
در مسیرش ملک به پرواز است
همه ی کارهاش اعجاز است

صاحب نظر

به پای دل به ایوان نجف رفتی، به سر برگرد
به گنبد خیره شو از مرقدش صاحب نظر برگرد

نگاه واپسین سایلان لطفی دگر دارد
دم برگشتن از فیض زیارت یک نظر برگرد

تیغ دو دم

با نام بلند او نوشتیم
از زلفِ کمند او نوشتیم

تلخیم ولی شکر فروشیم
تا از لبِ قند او نوشتیم

حلال زاده

هو میکشیم نامِ علی را بیاورند
دیوانه‌های دامِ علی را بیاورند

میخانه زیر و رو شود از نعره‌های مان
یک دُور اگر که جام علی را بیاورند

دکمه بازگشت به بالا