شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

ظهور حق

به یمن مقدم او خانه‌ی کعبه منور شد
ظهور حق تعالی بر خلائق صد برابر شد
چنان صبح ازل پیشی گرفت و از همه سر شد
که او اول شد و هرچه به جز او بود آخر شد

اوصاف حيدر

اهل زمین هستی ولی بالانشینی
تنها تو در عالم امیرالمومنینی
مداحیِ تو نیست کار یک زمینی
وقتی‌ که درماندست علامه امینی

بركت كعبه

می نویسم سر خط، مرد خطر یعنی تو
تیغ بالای سر فتنه و شر یعنی تو
سوره‌ی فتح و سلیمانِ ظفر یعنی تو
ها علیٌ بشرٌ کیف بشر یعنی تو

ذكر شهيدان

علی معنای هستی در ضمیر عشق و ایمان است

علی تنها امیر بی بدیل جنگ و میدان است

اگر خواهم که او را رب بخوانم هیچ باکی نیست

که ایشان در حقیقت جلوه ایی از حی سبحان است

دست خدا

مگر که باز رُخت از پسِ نقاب در آمد؟
و یا که‌ صبح‌ دمیدست و آفتاب در آمد؟

همین که‌ خَلْقِ دو ‌چشمت تمام گشت خدا گفت :
مبارک است ، مبارک ، چه ‌خوب از آب در آمد

مخزن الأسرار

یاٰ مَنْ اَرْجوُهُ لِکـُلِّ خَیر معنا می شود
یا علی می گویم و خیرات پیدا می شود
با تو باشم بابِ خوبی و کرم واٰ می شود
شاملِ حالم دعایِ نابِ زهرا می شود

مظهر العجائب

گفتیم هر زمان همه جا مرتضی علی
ذاکر شدیم ذکر تو را مرتضی علی

از مدح تو همیشه قلم شرم می کند
ای قدّ شعر پیش تو تا مرتضی علی

صبح ازل

رسید و با حضور خویش دنیا را مزین کرد
جواب «لن ترانی» را به دنیا آمد و«لن»کرد

میان چاردیواری کعبه آمد و آن گاه؛
برای اهل معنا چارچوبش را معین کرد

اعجاز مسيحا

این پیک بهار است رسانید به مستان
با “نادعلی” می شکفد گل به گلستان
لبخند علی اخم علی، عید و زمستان
از چشم علی نور دمیده است به بستان

بهشت زائران

ستاره خاک‌نشینِ درِ سرای علیست
ستاره هیچ، که عالم به زیر پای علیست

ملائکه همه انگشت بر دهان دارند
در آن زمان که صدای خدا صدای علیست

مطلع قرآن

جایی که حُسن مَطلع قرآن ما علی ست
در شرع من شروع سخن ذکر یاعلی‌ست

هر چند ذات عزّ و جل نیست دیدنی‌
وقتی بنا شود به تجسّم ؛ خدا علی‌ست

مكتب آل الله

آنکه را حُبِّ علی نیست به دل، از ما نیست
هرکه شد شیفته ی عشق علی، تنها نیست

سائل و ریزه خور و خادمِ درگاهِ توأیم
جز علی هیچکسی بر دل ما مولا نیست

دکمه بازگشت به بالا