شعر مدح امام حسين (ع)

شمیم تربتتان

شمیم تربتتان برده از سرم  هوشم

به شوق وصل حرم مثل چشمه می جوشم

حریم وصحن وسرای تو آنقدر زیباست

که باغ و روضه ی رضوان شده فراموشم

پیر اباعبدالله

بنویسید شدم پیر اباعبدالله

نوکری پیر, به تعبیر اباعبدالله

بنویسید که از کودکی ام تا حالا

بوده ام پای به زنجیر اباعبدالله

یا ثارالله

 ای مصدر کائنات یا ثارالله

ای باعث ممکنات یا ثارالله

 ما مرده دلیم از گنهکاری خویش

ای رائحه ی حیات یا ثارالله

امام حسین

ای شهید غریب امام حسین

 ای بزرگ ای نجیب امام حسین

ذکر نامت دوای هر درد است

ای شفا ای طبیب امام حسین

کلب در میخانه

وقتی تب مستانه بودن مال من شد

ساقی شدی پیمانه بودن مال من شد

خیلی برایش غصه خوردم سالها تا

کلب در میخانه بودن مال من شد

منم و گریه ام

منم و گریه ام و دیدۀ تر خواستنم

نظری کن به تمنای نظر خواستنم

آخرش من به تو ای دوست تعلق دارم

مفروشی تو مرا مردم اگر خواستنم

تقویمم

بهار قصه دل عصر روز عاشوراست

طبیعتا وسط قصه دائما غوغاست

پُر از 61/1/10 است تقویمم

همیشه سال نکو از بهار آن پیداست

تمام می شود…

دارد تمام می شود آقا عزای تو

کم گریه کرده ایم محرم برای تو 

دارد چه زود سفره تو جمع می شود

تازه نشسته ایم بخوریم از غذای تو 

از عاقلان دیوانه می سازد

چنان شمعی که از اطرافیان پروانه می سازد

حسین بن علی (ع) از عاقلان دیوانه می سازد

حریمش جای عرش و فرش را با هم عوض کرده ست

که جبریل امین در بارگاهش لانه می سازد

شاه حسین

زیر دینیم به زیر علم شاه حسین

ای به قربان عطا و کرم شاه حسین

دم چایی شما از دم سینه زنهاست

کس ندیدست دمی مثل دم شاه حسین

قبله نمای ما

اصلا حسین جنس غمش مثل کیمیاست 

ارباب ما حسابش از همه عالمی جداست

 فهمیدم از حسین و منی پیغمبرم که او 

آرام جان نه بلکه حسین جان مصطفاست 

روضه برپا شده و باز به هم ریخته ام

روضه برپاشده وباز به هم ریخته ام

اشک بسیار ز دوری حرم ریخته ام

آنقدر سینه زدم که بدنم خسته شده

پر چو فطرس به هواخواهی غم ریخته ام

دکمه بازگشت به بالا