روضه گرفته ایم شما را صدا کنیم
با اشکِ دیده نذرِ ظهورت دعا کنیم
نذرِ تو کرده ایم چهل شب عزا و غم
با گریه بر حسین به این نذر ادا کنیم
روضه گرفته ایم شما را صدا کنیم
با اشکِ دیده نذرِ ظهورت دعا کنیم
نذرِ تو کرده ایم چهل شب عزا و غم
با گریه بر حسین به این نذر ادا کنیم
وقتی نَباشی تو، بهاری دَر زمین نیست
تقویم های سال، غیر از نُقطه چین نیست
شبهای جمعه تا سَحر، آشفته هستم
تا عصر می گویم؛ قرارِ ما که این نیست!
به حق ذکر لبانت به ربنای خودت
بخوان دعای فرج را خودت برای خودت
به فکر مردمی و هیچکس به فکرت نیست
تویی غریبهٔ دنیا و آشنای خودت
باز غمی در دلِ من جا گرفت
بس که سراغِ گلِ زهرا گرفت
منتظرِ روی توأم ماهِ نو
مُردم از این هجرتِ جانکاهِ تو
آقا نظری ،گوشه چشمی ،کرمی کن
امروز در این جمع گرفتار زیاد است
یا ایّها العزیز! بمیرم برای تو
جانم فدای آه و دمِ هایهای تو
این روزها چه میکشی از داغ مادرت
ما را کشیدهاست به آتش ، رثای تو
من نوکری که دائما سربار بوده
تو صاحبی که به من غمخوار بوده
عادت به این کردم بگویم یارم وحیف
خیلی تفاوت بین من تا یار بوده
صدای هق هق ات آقا طنین چاووشی
دوباره در غم مادر سیاه می پوشی
بلند گریه کنی در عزای فاطمیه
روا نباشد از این پس به شیعه خاموشی
بیا محله ی غم کوچه ی بنی هاشم
به پای دل بروم کوچه ی بنی هاشم
بیا که راوی غم های مادرت باشی
بیا قدم به قدم کوچه ی بنی هاشم
شوریده دلیم و سر سوداى تو داریم
با این دل سر گشته تمنای تو داریم
با خون جگر دیده بشوئیم که عمرى
اى پرده نشین میل تماشاى تو داریم
دوباره در دلم آشوب عالم آمده است
قیامت آمده یا که مُحرّم آمده است
عزای کیست که حتی خود مُحرّم هم
به سر زنان و پریشان و درهم آمده است
” دل شکسته” مرا صدا کنید، کافی است
نظر بر این سرای بی بها کنید، کافی است
قبول… لایقِ زیارت شما نبوده ام
فقط کمی برای من دعا کنید کافی است