دوباره میروم آرام و بی صدا مشهد
سلام حضرت سلطان ؛ سلام یا مشهد
سلام میدهم از دور و میشوم نزدیک
چقدر فاصلهها کم شدهست , تا مشهد
دوباره میروم آرام و بی صدا مشهد
سلام حضرت سلطان ؛ سلام یا مشهد
سلام میدهم از دور و میشوم نزدیک
چقدر فاصلهها کم شدهست , تا مشهد
ای اسم تو با اسمِ خدا شانه به شانه
ای ذات تو مانند خداوند یگانه
تصویر خداوند شدی در رُخ انسان
فرزند نزاییده شبیه تو زمانه
سخن هرگز نمیماند درون یک دهان پنهان
کدامین تیر میگردد به پهنای کمان پنهان
ز رد پای ناموزن مستان در خراباتم
نماند از راه زن بر خاک رد کاروان پنهان
شاهنشهند و بنده نوازند و دلبرند
آنانکه غرق طاعت الله و اکبرند
فرقی نمیکند به گدا الطفاتشان
هر دو, کریمِ ایل و تبار پیمبرند
عشقت غبار از دل غمبار می کشد
عکس تورا به آینه یِ تار می کشد
ناله اگر بلند شود از سَر ِ جگر
حتماً طبیب را سویِ بیمار می کشد
پیمبر آیا ؟که نه وصی شد , مُحمّد آیا ؟ که نه علی شد
درون آیینه نور تابید و روحِ آیینه صیقلی شد
ازل به نور نبی است روشن , ابد به نور علی معیّن
اَلست, یعنی سوال از انسان علی که آمد سخن بلی شد
بشنو از دشت بلا غُصه حکایت می کند
سر به نی خاموش سرداری روایت می کند
چون پدر بر روی نی قرآن تلاوت می کند
دختری هم از جدایی ها شکایت می کند
بی شک کسی که پاره گریبان حیدر است
“اشهد” نگفته مست و مسلمان حیدر است
آن سرمه ای که اهل نظر در پی اش روند
در زیر فرش پاک شبستان حیدر است
سائل کجا کجا شه اکرام , مرتضاست
دست خدا , حقیقت اسلام , مرتضاست
لا یمکن الفرار من العدل ذوالجلال
بر تخت قسط , مجری احکام , مرتضاست
وقتی که هدف نیست کمان فایده اش چیست؟
بی نام علی هر دو جهان فایده اش چیست؟
جز گفتن سی تا به علیٍ سه شب قدر
هی روزه ی ماه رمضان فایده اش چیست؟
به خسته حالیم ای پادشاه ارحمنی
به اشک چشم ترم یا اِله, ارحمنی
کشاندهام سرِ این سفره اعترافم را
نمانده از نفسم غیر آه ارحمنی
با سلامی میشوم همکاروان زائران
در به رویم باز کن ای میزبان زائران
سفرهات را پهن کن ای سفرهدار کربلا
خرج کن سهمیهای از آب و نان زائران