شعر مدح و مناجات

بانو

مرا میان سپاهت حساب کن بانو

گدای خان حسینت خطاب کن بانو

بـرای آنـکـه بـگویـی تـو کـیـستـی بی بی

 مـیـان ظـلـمـت شب آفـتـاب کـن بـانو

یا ثارالله

 ای مصدر کائنات یا ثارالله

ای باعث ممکنات یا ثارالله

 ما مرده دلیم از گنهکاری خویش

ای رائحه ی حیات یا ثارالله

امام حسین

ای شهید غریب امام حسین

 ای بزرگ ای نجیب امام حسین

ذکر نامت دوای هر درد است

ای شفا ای طبیب امام حسین

من بال و پر شکسته ام

من بال و پر شکسته ام آقا پَرَم بده

آقا بیا و بال و پرِ دیگرم بده

بار دگر غلامی ما را قبول کن

ارباب من سِله از مادرم بده

کلب در میخانه

وقتی تب مستانه بودن مال من شد

ساقی شدی پیمانه بودن مال من شد

خیلی برایش غصه خوردم سالها تا

کلب در میخانه بودن مال من شد

غلامان رقیه سلام الله

ما در بهشت هستیم قطعا با رقیّه

تنها دلیل مستی دل ها رقیّه

شاهان همه در حیرت اند اینکه چگونه

دارد غلامان این همه یکجا رقیّه

ویزای کربلا

وقت سحر, دعای مرا مُهر می کنند

با اشک, نامه های مرا مُهر می کنند

این اربعین نشد,ولی یک روز میرسد

ویزای کربلای مرا مُهر می کنند

محمد کاظم نیا

این روزها حال و هوایت فرق کرده

از چادرت مهتاب میریزد همیشه

صدها دل بیتاب میریزد همیشه

وقتی صدایش میکنی با لحن زهرا

بابا ! دل ارباب میریزد همیشه

ماه محرم تمام شد

ای وای من که ماه محرم تمام شد

ماه عزا و نوحه و ماتم تمام شد

از “کاف” و “ها” گذشته به “…رکزا” رسیده است(۱)

فصل نزول سوره ی مریم تمام شد

گوشه ی خرابه

نیمه شب گوشه ی خرابه کسی , داشت با شاپرک سخن می گفت

دختری داشت دردودل می کرد , زیرلب نم نمک سخن می گفت

باسرانگشت خاکی أش آرام , شانه می زدبه موی بابایش

از سفر.گم شدن.بیابان.خار , ازهمه تک به تک سخن می گفت

منم و گریه ام

منم و گریه ام و دیدۀ تر خواستنم

نظری کن به تمنای نظر خواستنم

آخرش من به تو ای دوست تعلق دارم

مفروشی تو مرا مردم اگر خواستنم

تقویمم

بهار قصه دل عصر روز عاشوراست

طبیعتا وسط قصه دائما غوغاست

پُر از 61/1/10 است تقویمم

همیشه سال نکو از بهار آن پیداست

دکمه بازگشت به بالا