ما عهد بسته ایم
در تک تک حسینیه ها بند می شویم
اینگونه ما شبیه خداوند می شویم
امروز اگر میان حسینیه گریه ایم
فردا کنار فاطمه لبخند می شویم
با سوختن ز شهر بلا دفع می کنیم
در روضه مثل دانه ی اسپند می شویم
با قیمتیم قیمتمان آشکار نیست
الله عالم است که ما چند می شویم
در سینه های ما همه شوق شهادت است
روزی پلاک و چفیه و سربند می شویم
عمری گدای سفره ی این خانه ایم ما
شمعند آل حیدر و پروانه ایم ما
بیچاره ایم و چاره نداریم جز حسین
هیچ است و پوچ هر چه که داریم جز حسین
با این حساب در لحظات عروجمان
سر را به دامن که گذاریم جز حسین
ما عهد بسته ایم پس از این الی الابد
دل را به هیچ کس نسپاریم جز حسین
ما عهد بسته ایم که تا هست جان به تن
پای کسی ستاره نباریم جز حسین
یا رب تو را قسم به مناجات فاطمه
از ما بگیر هر چه که داریم جز حسین
از ما نگیر فیض دم یا حسین را
از ما نگیر راه نجف تا حسین را
طاها ملکی