شعر شهادت حضرت ام البنين (س)
ام الادب
کنون که فاطمه گشته ست مقتدای خودم
دلم برای تو و غصه ات برای خودم
شبیه فضه و اسما کنیز آمده ام
نگفته ام که بود منزلت سرای خودم
قبول کن تو زمن ، زینب است تا اینجا
همیشه پائین این خانه است جای خودم
لباس فاطمه ات رابه من بده گاهی
که گردِ پیرهن اوست کیمیای خودم
مرا همیشه هواخواهِ زینبت بنویس
که هر کجاست بود شامل دعای خودم
بدان که بعد تو بی شک میان دنیا هست
حسین کعبهٔ سیارِ بچه های خودم
فدائی اند اگر چه همه ، ولی عباس
اگر نداد سرش را بدان به پای خودم
وصیتم به اباالفضل پارکابی هست
بزرگ می کنمش پای رهنمای خودم
نوشته ام که امان نامه دست اوست فقط
لوای دستِ حسین است نه عصای خودم
اگر نشد که ببارم میان کرببلا
همیشه اشک بریزم به کربلای خودم
حامد آقایی