شهید خدمت
باید چه کارش کرد این دلبستگی را
پیوند مردم را ببین ، پیوستگی را
تفسیر کردی عزت و وارستگی را
مردی که خسته کرده بودی خستگی را
برخیز یک دنیا تو را می خواند اِی مرد
بت ها زیاد هستند ابراهیم برگرد
هم پای محرومان ، عزیز جان ملت
حرفِ تو مردم بود و ایران بود و عزت
پای ولایت می شدی کوهی ز غیرت
جان ها فدای تو شهیدِ راه خدمت
حرفت خدایی بود و خالی از مَنَم بود
خیلی وجودِ تو عزیز و مغتنم بود
فخرت فقط در منصب عبد الرضایی
شصت وسه سال عمرت مسیری مصطفایی
مظلوم مانند بهشتی و رجایی
چون حاج قاسم عاقبت کرب و بلایی
مثل خمینی سروِ تو افتادگی داشت
مانندِ قاسم زندگی ات سادگی داشت
رخت و لباس خادمی داد آبرویت
پلّه زدی تا آسمان ، تا آرزویت
لبریز از جام شهادت شد سبویت
خواهد پس از این شد دلِ ما تنگِ رویت
آخر رسیدی تو به مقصود و به مقصد
جایت در آغوش رضا جان است و مشهد
در خاطره ها مثل بارانی رئیسی
مهمانِ سلطانِ خراسانی رئیسی
چون هادی و همت ، سلیمانی، رئیسی
امشب در آغوشِ شهیدانی رئیسی
دیروز بود و حرف های اشتباهی
امروز افسوس است و حرف از عذر خواهی
دردِ درونِ سینه درمان می شد ایکاش
رنجِ فراقت سهل و آسان می شد ایکاش
مظلومیت هایت نمایان می شد ایکاش
این بار هم آتش گلستان می شد ایکاش
در سایه ی آتش میانِ دود بودی
در یادِ سیلی، صورت و جای کبودی...
مهدی شریف زاده