یا ولی الله

درد بسیار است امّا در جگر بسیارتر
حال و روزش میشود لحظه به لحظه زارتر

احتضارش ، غربتش، دردش غم انگیز است، آه
لیک بر پای پسر جان دادنش غمبارتر

بابا حسین

پس از تو تازه فهمیدم که اصلاً درد یعنی چه
بیابان، گم شدن درشب و آه سرد یعنی چه

یکی پیدام کرد و دخترت را…نه نمیگویم !
کبودم ، لیک میدانم دگر نامرد یعنی چه

آقای من

…و سر شکسته به پای پیاده می آیم.
به شوق آبله بستن به جاده می آیم.

سه روز خانه به دوشی به وصل می ارزد.
به این دلیل فقط بی اراده می آیم.

نیامدی

در انتظار ، چشم من سپید شد نیامدی

نهال قد من شبیه بید شد نیامدی

بیا مرا ببر که دست و پای گیر عمّه ام

به درد های او غمم مزید شد نیامدی

ماند تنت زیر آفتاب

سه روز بود که از تو خبرنداشت کسی
تن تو را ز روی بام بر نداشت کسی

به غیر چند کبوتر ،کسی برات نسوخت
شکسته پر تر از این بال و پر نداشت کسی

آتش وخاکستر

دوباره آسمان و آتش وخاکستر پرها
خدایا رحم کن بربیگناهی کبوترها

دوباره پای هیزم واشده در کوچه ،یعنی که
مدینه جای أمنی نیست بهر اکثر درها

بی مِهر تو

بی مِهر تو راهی به سعادت نرسید
بی مُهر تو امضای عبادت نرسید
گفتند به داد، میرسی در صدجا
در کوچه ولی کسی به دادت نرسید!

  علی ناظمی

حیّ علی الکری

از هر چه هست و نیست دگر بی نیاز شد
دست کسی که پیش کریمان دراز شد

در لطف با گدا، چه کسی بهتر از حسین؟
لب تر نکرده ایم در خانه باز شد

وسط حجره

وسط حجره گاه گاه افتاد
نفسش در شماره، آه افتاد

به در بسته خورد فریادش
بی پناهی که بیگناه افتاد

یا ابتا

چون زجر، در این سپاه لجبازی نیست
دور از تو بهشت، جای دلبازی نیست
از دخترکان شام هم دلگیرم
گفتند یتیم خارجی بازی نیست !

علی ناظمی

شعر مناجات امام زمان(عج)

بوی ظهور می‌رسد از کوچه‌های ما
نزدیک‌تر شده به اجابت دعای ما

دیگر دو بال آرزوی ما شکسته است
از انتظار پر شده حال و هوای ما

زخمی ترین یتیم

از بوی سیبسرخ طبق مرده جان گرفت

زخمی ترینیتیم خرابه توان گرفت

باران چشمهای رقیه شروع شد

از بس کهگریه کرد دل آسمان گرفت

دکمه بازگشت به بالا