دعا کن غم ره ساحل بگیرد
خدا داد دل از قاتل بگیرد
شکیبایی به دل منزل بگیرد
در یغا درد زینب را دوا نیست
دعا کن غم ره ساحل بگیرد
خدا داد دل از قاتل بگیرد
شکیبایی به دل منزل بگیرد
در یغا درد زینب را دوا نیست
فرزند حسین بن علی, تاب نداشت
در فکر عطش بود و علی خواب نداشت
از هرم عطش, لبان اصغر می سوخت
رنگی به رخش, نوگل ارباب نداشت
نفهمیدم چه شد نامش به دنیا در سرم افتاد
به سختی ها به کارم شد و قلبم در حرم افتاد
نفهمیدم چه شد رفتم به دامش در بساطش,وی
دعا کارش عطا شغلش,گره بر شاهکرم افتاد
دل پر از زخم, نفس زخم , رگ حنجر زخم
گوشه ای درته گودال لب حنجر زخم
آسمان پر شده از سر , سر بر نیزه شده
پیکری روی زمین بی سر و , سر تا سر زخم
صبا دوباره مشام دلم معطر کرد
فضای جان مرا پُر ز مُشک و عنبر کرد
شمیم یار بیاورد و دیده ام تر کرد
دل شکستۀ عشاق, پُر ز آذر کرد
دوباره زنده شدم با دعای مادرتان
قلم زدم و سرودم برای مادرتان
دوباره دفتر شعرم ستاره باران است
و شمس فاطمه بر روی جلد تابان است
ای واسطه ی فیض خدا بر مردم
ای قبله ی هفتم,ای امام هشتم
از جانب خواهرت سلام آوردند
این هشت رباعی که رسیدند از قم
در صحن رضا حسّ عجیبی دارم
در کنج دلم امّن یُجیبی دارم
هر لحظه به یاد حرم ثارالله
آوای دل انگیز غریبی دارم
*****
یاضامن آهو ادرکنی
ای کاش کبوتری به گنبد باشم
راهیّ ضریح یا که مرقد باشم
از لطف, عنایت وَ نگاه سلطان
ای کاش که ذیعقده به مشهد باشم
*****
وَالله قسم هر که گدا رفت درون حرمش
نزدیکی ایوان طلا بود که آقا گردید
****
وَالله قسم هر که گدا رفت درون حرمش
نزدیکی ایوان طلا بود که آقا گردید
*****
در صحن رضا هستم و دل در حرم ثارالله
این هم ز کرامت شده عیدی شب میلادم
*****
در صحن رضا هستم و دل در حرم ثارالله
این هم ز کرامت شده عیدی شب میلادم
*****
پر زد دل من ز مشهدت, سوی حسین
من می شنوم ز مرقدت, بوی حسین
دانم که کلید کربلا, دست شماست
از لطف رضا مشرّفم, کوی حسین
*****
صحن و حرم و گنبد و ایوان طلا را عشق است
به به, به خدا پنجره فولاد رضا را عشق است
امشب همه جنّ و ملک, واله و سرگردانند
در روبروی مرقد او,دارُالشّفا را عشق است
*****
در دیده تمنّای رضا را دارم
در سینه محبّت شما را دارم
در هر سفری که مشهدت می آیم
احساس بهشت با صفا را دارم
محمد مهدی عبدالهی
عاشقان کم کم به شور و التهاب افتاده اند
بهراحیای محرم در شتاب افتاده اند
مجمر و اسپند و بیرق را فراهم کرده اند
فکرچای روضه و قند و گلاب افتاده اند
حمدُ لِلّه, از طفولیّت دل ما با رضاست
عالم آل محمّد, سرپناه ما رضاست
عاشقان ,میلاد نور است و بخوانید این سرود
ضامن آهو تمام شیعیانش را رضاست
شکسته پشت غم از بار غصه های رباب
از آن زمان که شنیده است ماجرای رباب
به سوز سینه گهواره داغِ غم زده است
شرار زخم دلِ خون لای لای رباب
دوباره شهر مدینه غروبی از غم شد
که آتشی به در خانه باز مَحرم شد
به پشت این در خانه چه ازدحامی شد
دوباره حَجمه ی دشمن به فکرماتم شد