با یاد عشقت

نفس سرکش گاه گاهی در دلم آشوب کرد
شکر تنبیه تو بود و فتنه را سرکوب کرد

قلب من با یاد عشقت می‌زد و عیبی نداشت
غفلتِ از ذکر تو قلب مرا معیوب کرد

طفل بی‌گناه

در کوچه سد کردند راه مادرم را
کشتند طفل بی‌گناه مادرم را

گرچه برای ادعای خود سند داشت
رد کرده‌اند اما گواه مادرم را

چی کار کنم؟

تو بگو برادرم چی کار کنم؟
یادگار مادرم چی کار کنم؟
دست من نیست اگه دلواپس شدم
آخه من یه خواهرم چی کار کنم؟

تصویر بچه ربابو دیدم

نذار که اسم از قلم بیفته
منم نمیدازم علم بیفته
نیمذارم تا وقتی زنده هستم
چشم حرومی به حرم بیفته

عطای ابالفضل

گر بشود موقع عطای ابالفضل
اهل کرم می شود گدای ابالفضل

جذب خودش کرده و ربوده دلم را
چهره جذاب و دلربای ابالفضل

آخ علی اکبرم

قبل رفتن سری به حرم بزن
سری به خیمه عمه هم بزن
هی از این خیمه به اون خیمه برو
جلوی چشام یه کم قدم بزن

گهوارشو تکون میده

گاهی وقتا توی خواب آروم میشه
علی آروم شه رباب آروم میشه
بخدا چیز زیادی نمی‌خواد
با یکی دو قطره آب آروم میشه

قلب معرکه

غصه نخور تا پسر حسن هست
پهلوون جنگای تن به تن هست
هیچی نباید جلومو بگیره
زره اگه پیدا نشد کفن هست

مهربونی

چقدر توو حرف زدن مهربونی
تو مث بابام حسن مهربونی
توو مدینه به همه گفته بودم
بیشتر از همه با من مهربونی

حسین جانم

گاه چون کارون برایت گریه می‌کردم حسین
گاه چون جیحون برایت گریه می‌کردم حسین

بار اول را نمی‌دانم ولی از کودکی…
تا همین اکنون برایت ‌گریه می‌کردم حسین

قربونی

از خدا خواسته بودم رشید بشن
عاقبت بخیر و روسفید بشن
من از اول به همه گفته بودم
اینا دنیا اومدن شهید بشن

سه سالگی

روی زخمای دلم نمک زدن
منو هم غاصبای فدک زدن
پیش هرکسی که گفتم یتیمم
جای دلداری منو کتک زدن

دکمه بازگشت به بالا