وقتش رسیده است که عرض ادب کنیم

وقتش رسیده است که عرض ادب کنیم
وقتش رسیده حال بکایی طلب کنیم
وقت عزا و گریه و اندوه و ماتم است
امشب عزای اشرف اولاد آدم است

عاشق به غیر از یک دل حیران چه میخواهد

عاشق به غیر از یک دل حیران چه میخواهد
از بى سروسامان,سروسامان چه میخواهد

آبادگردان خانه ام را, خانه ات آباد
از معجزاتت خانه ویران چه میخواهد

در کنارت خواهرت جان دادنت را دید ؟! نه

در کنارت خواهرت جان دادنت را دید ؟! نه
روی خاک حجره تشنه ماندنت را دید ؟! نه
زیر دست و پا نماندی و تنت عریان نشد
روی رحل نیزه قرآن خواندنت را دید ؟! نه
محمد کیخسروی

به لطف خــدایِ جوادالائــمّه

به لطف خــدایِ جوادالائــمّه
گدایم , گـــدایِ جوادالائــمّه

غریبم نخوانید یاایّهاالنّاس
شدم آشنایِ جوادالائــمّه

داغِ تنهاییِ تو دیده ای از ما تر کرد

داغِ تنهاییِ تو دیده ای از ما تر کرد
جگر سوخت و از ما جگری پرپر کرد

ستم اینگونه روا نیست, به دشمن حتی
که دلِ سنگ و جفا کار چنین همسر کرد

وقتی به خصم , راه نشان می دهد حسین

وقتی به خصم , راه نشان می دهد حسین
بی شک به دوست , خطّ اَمان می دهد حسین

حتّی اگر دل تو شود سخت مثل سنگ
آن را به یک اشاره تکان می دهد حسین

من حاجیم که بسته ام احرام اما در حرم

من حاجیم که بسته ام احرام اما در حرم
فرقی ندارد در میان مکه ام یا در حرم
ای کعبه گل رفته ها من کعبه دل آمدم
دارم بجا می آورم اعمال حج را در حرم

با گریه رسیدم, سپری افزودند

با گریه رسیدم, سپری افزودند
بر دامن مادر پسری افزودند
در باطن هر “جشن تولد” , “شُکری” است
یک سال به عمر نوکری افزودند

محمد کاظمی نیا

آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته

آرزوی وصل تو آتش به جانم ریخته
درد دل باتوسخنها بر زبانم ریخته
بند می آید زبانم تا به صحنت میرسم
گوئیا ظرف عسل روی زبانم ریخته

تا از کنار کوچه ی دلبر گذشتم

تا از کنار کوچه ی دلبر گذشتم
از خیر جنات خدا دیگر گذشتم

بالا پریدن بال و پر میخواهد اما
با تو ز بالاها بدون پر گذشتم

عیسی آمد به در خانه دم ات را دادی

عیسی آمد به در خانه دم ات را دادی
موسی آمد ز کرم بیش و کم ات را دادی
یک شب جمعه دم صبح حسن جان انگار
یک نفر بی حرم آمد حرم ات را دادی
مهدی صفی یاری

چه خوب شد که مرا آشنای خود کردی

چه خوب شد که مرا آشنای خود کردی
رفیق دایمیِ روضه های خود کردی
به آنچه خواسته بودم رسیده ام با تو
چرا که قلب مرا کربلای خود کردی

دکمه بازگشت به بالا