یا علی اکبر

خدا ز باغ نبی میوه نوبر آورده
دوباره چشمه ی نوری منور آورده

نخواست تشنه بماند گلوی خشک غزل
قلم پیاله ای از واژه ی “تر” آورده

شبیه شمع

بهار آمده و زرد مانده حاصل ما
هنوز قحطی لبخند توست مشکل ما

اگرچه کوچه ی ما رخت سبز پوشیده
هنوز رنگ عزاخانه هاست منزل ما

عصر جمعه

 

از سوز عشق دیده ی گریان گرفته ایم
مثل هوای سرد زمستان,گرفته ایم

آتش دوای درد دل داغدار ماست
از دست شعله نُسخه ی درمان گرفته ایم

روی لبم ذکر خدا

ای شعله ها!تا صبح میل پر زدن دارم
پروانه می داند که قصد سوختن دارم

امروز اگر در روضه ها خونِ جگر خوردم
فردا میان سینه ام دُرِّ یمن دارم

یاس سپید

یاس سپیدی بوی خاکستر گرفته
آتش ز هرم شعله های در گرفته

هر روز فضّه دانه دانه می شمارد
آلاله هایی را که از بستر گرفته

قرآن کوچک

در دست بابا مثل یک قرآن کوچک
نازل شده این سوره ی “خندان کوچک”

نور خداوند ودود افتاده امشب
از منتهای عرش بر ایوان کوچک

دکمه بازگشت به بالا