عزیزم یا حسین

با تو مستم با تو هشیارم عزیزم یا حسین
بی تو بیمارم گرفتارم عزیزم یا حسین

هر طپش در سینه ام فریاد هجر کربلاست
هر طپش چون ابر میبارم عزیزم یا حسین

کریمه اهل بیت

تویی که از نفست لفظ یار شیرین است
نگار گر که تو باشی نگار ، شیرین است

قرار بوده از اول به هدیه جان بدهیم
زمان بگو و مکان که این قرار شیرین است

ندارم وحشت

 

دلم را کرده ای امشب روان سوی خراسانت
دخیلم بسته ای با شال غم در کنج ایوانت

“تو آن کردی به جان ما که ابراهیم با آتش”
کویر خشک با مهر و تولا شد گلستانت

راه بلا

لحظه در لحظه در این راه بلا میریزد
زخم یک بام ز سنگ دو هوا میریزد

هر که دارد هوس کرببلا گریه کند
اشک خون منتقم آل عبا میریزد

دار و ندار زینب

دار و ندارش زینب و دار و ندار زینب است
دل بیقرارش زینب و دل بیقرار زینب است

آقا ز عالم برده دل زینب ربوده از حسین
زینب قرار عالم و او هم قرار زینب است

قرار شیرین

تویی که از نفست لفظ یار شیرین است
نگار گر که تو باشی نگار ، شیرین است

قرار بوده از اول به هدیه جان بدهیم
زمان بگو و مکان که این قرار شیرین است

روی نیلی زخم پهلو

در جنان بر فاطمه چون چشم پیغمبر گریست
آسمان هم تیره شد از بس که بر کوثر گریست

نیمه شب همراه نخل کهنه ای با سوز دل
شکوه از مسمار کرد و فاتح خیبر گریست

زهرای مرضیه

جایی که اعتبار گدا فرق میکند
حتماً اصول جود و سخا فرق میکند

در خانه ی محقٌر زهرای مرضیه
با آفتابْ…نوعِ عطا فرق میکند

غم بسیار دارم

اَلا ای چاه غم بسیار دارم
دلی خون از فراق یار دارم
ندارم شکوه از نامرد مردم
ولیکن از در و دیوار دارم

قمری باز رسید و به دلم نور افتاد
ناخودآگاه مسیرم به رهِ طور افتاد
بیخبر بودم از آن حال و دلم شور افتاد
قافیه بر ورقم جفت شد و جور افتاد

نوای حسین

جان گرفتیم از نوای حسین
نفس ماست در هوای حسین

هر چه دادند به پیر و کوچک ما
همه دادند از عزای حسین

امیرالمومنین حیدر

سماوات و زمین گوید…امیرالمومنین حیدر
اصول و فرع دین گوید…امیرالمومنین حیدر

خلیل الله می گوید…کلیم الله می گوید
و عیسی هم یقین گوید…امیرالمومنین حیدر

دکمه بازگشت به بالا