حبّ حیدر

تا به دوش مصطفی تکلیف را ایزد گذاشت
از برای منکرانش ، تا به محشر حد گذاشت

چشمه چشمه از غدیرش رفت نعمت در جهان
رود شد در هر کجای عالم از خود رد گذاشت

آقاجون

دست خالی بیاد و خالی بره ، نه نمیشه
اونی که شفا گرفت تازه مریض تو میشه

پُر مهمونه همیشه سرِ سفرَه ت آقاجون
برا مهمون نوازی ها بیستِ نُمره ت آقاجون

یا امام رضا(ع)

تا امامی مهربان داریم ما
در میان جسم جان داریم ما

در طواف کوه مهر و بخششیم
سینه ایی آتش فشان داریم ما

حسین جان

خاطر تو ز هر کوچه سر درآوردم
به عشق مجلستان بود پر درآوردم

تفعلی زدم و فال روضه ات آمد
برای آدم و عالم خبر درآوردم

تا حشر پرچمش بالاست

دمی که جمله مکاتب غروب خواهد کرد
اذان صبح قیامت علی والله ست

تمام بیرقشان متهم به نابودی است
فقط علیست که تا حشر پرچمش بالاست

نور خدا

هر جا که هست نور خدا ، سایه اش علی است
اقرار کرده کعبه که سرمایه اش علی است

قافِ جهان به روی عمودی امان گرفت
عرشی که آفریده شده ، پایه اش علی است

دل می بری

ای آنکه از دل می بری زنگار ها را
با عشق درمان می کنی بیمار ها را

انکارِ وصلت را به جرم خویش کردیم
در شعر اگر چه دیده ای اصرار ها را

یک زمان اینجا زیارتگاه بود
شعر زوار حرم بی آه بود

چشم ها پر بود از شوقِ نگاه
مرقدی که بود بر دلها پناه

مولای من

از خواب جهل شانهٔ من را تکان بده
ای صبح من به زانوی خسته توان بده

با هرگناه بسته شود راهِ نعمتم
مولا مرا ز ترس عقوبت امان بده

بر مشامِ دفترم بریز عطر سیب را
نرمشِ طلوع واژهای دلفریب را

روضه ات چه دارد ای اِرم رخِ بهشتیان
میل زندگیِ از نو می دهد حبیب را

محبوب پیمبر

چه کسی در عشق جز تو با نبی میثاق کرد
یا ز مالش سوی قلب مصطفی ییلاق کرد

بس که محبوب پیمبر گشته ایی ای نور عشق
شعر ، من را بیشتر بر مدح تو مشتاق کرد

فلک گردیده نورانی

فلک گردیده نورانی ، سماوات است گلباران
ملک سوغات گل آورده با خود بهرِ تن پوشش

علی با آن دلارآمی که هوش از عالمی برده
به وقتِ دیدن این ماهپاره گشته مدهوشش

دکمه بازگشت به بالا