شعر ولادت حضرت امام زمان (عج)

الا طراوت سر سبز بوستان دلم
شکوه بی مثل اوج آسمان دلم

قلم به دست من امشب عجیب میلرزد
و بند آمده پیش شما زبان دلم

شعر مناجات امام حسین (ع)

میخواستم برای تو باشم ولی نشد
کنج حرم گدای تو باشم ولی نشد

میخواستم که یک شب جمعه به سرزنان
مهمان کربلای تو باشم ولی نشد

شعر ولادت امام سجاد (ع)

دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق
درس ها یاد گرفتیم از این منبر عشق
کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق
عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق

شعر ولادت حضرت ابالفضل (ع)

دوچشمت چشمه ی آب حیات است
دو دستت سفره دار کائنات است

اگر چه آسمان این قدر بالاست
ولی باید بگویم خاک پات است

شعر ولادت امام حسین (ع)

بی دلم بی بهانه می خوانم
غزلی عامیانه می خوانم

آن قدر از خودم رها شده ام
از خودم یک ترانه می خوانم

شعر مناجات امام زمان (عج)

آقا نگاهم مانده بر در تا بیایی
از جاده های روشن فردا بیایی

دوری تو بغضی نشانده در گلویم
ای کاش میشد یا بمیرم یا بیایی

شعر عید مبعث

آقا اگر به بزم تو مهمان نمی شدیم
اینگونه عاشقانه غزلخوان نمی شدیم
حتی اگر محبت بی حد تو نبود
سوگند برخودت که مسلمان نمی شدیم

شعر ولادت امام جواد الائمه (ع)

اگرچه قافیه ی شعر دست و پا گیر است

و باز میکند امشب زبان به مدحت عشق

کسی که شعر خودش را نگفته میداند
که هست از برکات وجود و رحمت عشق

شعر ولادت حضرت زهرا (س)

شکوه آمدن و خلقتت سرآمد بود

میان هرچه که دارد خدا زبانزد بود

 

 همیشه با صفی از آسمانیان جبرئیل

به گرد خانه تان گرم رفت وآمد بود

زبانحال حضرت زهرا س

دیگر کنار بستر من دیده تر مکن

درد  دل  غریب  مرا  بیشتر نکن

وقتی که من به روی تو در باز میکنم

این قدر بر زمین ز خجالت نظر مکن

تو رسیدی

دل ما را ببر کنار خودت

تا مدینه به آن دیار خودت

آسمان به این بزرگی را

کرده ای مرکز مدار خودت

اینهمه دورویی

زیباترین بهانه برای سرودنی
تنها دلیل خلقت بود و نبودنی

با تو شروع میشود این بار شعر من
زیرا فقط تویی تو هوادار شعر من

دکمه بازگشت به بالا