شعر روضه حضرت علی اکبر(ع)

دست و پا کمتر بزن دشمن تماشا مى کند
لب گشا, لبخند تو, دفعِ بلاها مى کند

کاش مى ماندى کنارم خوش قد و بالاى من
خیمه از وقتى که رفتى فکر فردا مى کند

شعر مناجات با خدا

دورهم جمعند هرشب دلبر و دلدارها
خوش به احوال پریشان همه بیدارها

توبه کردم هی شکستم توبه ها را پشت هم …
خسته ام من از خودم ازینهمه تکرارها

شعر مناجات با خدا

عمر باغفلت گذشت و صرف قیل و قال شد
روسیاهی قسمت این عبد بداقبال شد

اعتقادم پیش رنگ دار دنیا رنگ باخت
بنده ات تطمیع شد, غافل شد و اغفال شد

شعر مناجات امام زمان (عج)

“گرنظرافتدم به تو,چهره به چهره روبه رو
شرح دهم فراق تو,نکته به نکنه موبه مو,,1

زشرم روی ماه تو,به چهره پرده میکشد
اگرکه پرده افکنی,عیان کنی به ماه,رو

شعر – حضرت رقیه (س)

در دلم شوق وصالت را سراسر داشتم
آرزوهای قشنگی باتو در سر داشتم

سعی کردم آنچه تو میخواستی باشم پدر
تا بگویی دختری مانند مادر داشتم

شعر ولادت امام زمان (عج)

ناگاه از آن سیاهی, زد شعله ای شراره
روشن شد عرش اعلی, با چارده ستاره

از بین انجمن سبز, می شد یکی پیمبر
یک نور فاطمه شد, یک نور نیز حیدر

شعر مناجات امام زمان (عج)

آقای جمعه های غریبی ظهور کن
دهلیزهای شب زده را غرق نور کن

یگ گوشه از جمال تو یعنی تمام عشق
یا باز گرد یا دل ما را صبور کن

آقا چقدر فاصله , اندوه , انتظار
فکری به حال این سفر راه دور کن

آقا اگر که آمدی و عاشقت نبود
یک فاتحه نوازش اهل قبور کن

محمد ناصری

شعر مناجات امام زمان (عج)

چشم زمین به راه تو تر شد,نیامدی

دنیااگرچه زیر و زبر شد,نیامدی

گفتم بیا,اگرچه زمین غرق ملجم است

قربانی توسینه سپرشد!نیامدی

شعر ولادت حضرت علی اکبر (ع)

گهواره ای می جنبد و عالم اسیرش
بابا تصدق می کند هستی فقیرش
دلداده لیلا و علی هم گشته دلبر
اکبر به دنیا آمده الله اکبر

شعر ولادت حضرت ابالفضل (ع)

مادرم گفت که شیر من حلالت اما . . .
شرطش این است که جان جز ره جانان ندهی
من به عشقی به تو شیر داده ام , نامردی . . .
در ره عشق اباالفضل ع اگر جان ندهی

محمد هاشم مصطفوی

شعر ولادت امام حسین (ع)

دل را نبوده در ره عشقت ملال کم
از بس به ذات توست مسیر وصال کم

هر قدر هم که مادح و شاعر شود زیاد
نشنیده باز گوش تو الفاظ لال کم

شعر روضه حضرت موسی ابن جعفر (ع)

بر روی تخته بود ولی پیرهن که داشت
هنگام دفن , پیکر پاکش کفن که داشت
از بس که زَجرِ دوره زندان کشیده بود.
پیکر نمانده بود, ولی نیمه تن که داشت

آقا برای بوسه دختر دهن که داشت…

رسول ملکی

دکمه بازگشت به بالا