رضا قربانی

اشعار به روز در سایت حدیث اشک قرار میگیرد

اربعین عُشاق

اربعین “عُشاق” جان را نزد جانان میبرند
سر برای پیشکش دربار سلطان میبرند

هم سواره هم پیاده دل به جاده میزنند
آبرو از هرچه عذر و هرچه هجران میبرند

سالار زینب

حسین , با بدنت نعل اسب کاری کرد
که فرق روی تو از پشت تو نشد پیدا

خلاصه هرچه زنان بنی اسد گشتند
میان معرکه انگشت تو نشد پیدا….

رضا قربانی

لعنت به شمر

جبرِ نگاهت از دلِ من اختیار برد
زلفت رسید و پای مرا پای دار برد

بسته شده است بار تمام قبیله اش
هرکس به دوش خویش , برای تو بار برد

سیاهیه محرم

باید به محله رنگ ماتم بزنم
بر سر در خانه چوب پرچم بزنم
ایام غم و سیاه پوشان شماست
بگذار سیاهیه محرم بزنم

میا کوفه حسین

مثل من کاش کسی اینهمه حیران نشود
تک و تنها وسط کوفه پریشان نشود

سنگها بوسه به پیشانی من میدادند
کاش این بوسه دگر قسمت دندان نشود

شعر بمناسبت شهادت محسن حججی

میل عشاق همان میل خطر داشتن است
زیر شمشیر بلا سینه سپر داشتن است

در نگاه حججی جلوه ای از عابس بود
شرط عاشق شدن اصلا به جگر داشتن است

شعر روضه امام حسین (ع)

میان آتش خیمه عقیله سوخت حسین
غروب روز دهم یک قبیله سوخت حسین

هنوز لحظه ی افتادن تو یادم هست
جدال بر سر پیراهن تو یادم هست

شعر حضرت قاسم ابن الحسن(ع)

تا تو هستی پناه را داریم
دل شب نور ماه را داریم

جلوه کردی خداپرست شدیم
با تو ما قبله گاه را داریم

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

داره درد هر شبت تموم میشه
اینهمه تاب و تبت تموم میشه
پیروهن رو دوختی و داره دیگه
وصیت به زینبت تموم میشه

آغاز شد تا ماجرا در آن دوشنبه

آغاز شد تا ماجرا در آن دوشنبه
بیچاره شد شیر خدا در آن دوشنبه

در حین صحبت کردن بانوی حیدر
یک مرتبه زد بی هوا… در آن دوشنبه

بر باد داده عاشقی

 

 بر باد داده عاشقی خاکسترم را

وقتی تو را دیدم زدم قیدِ سرم را

 ایل و تبارم کشته ی ایل و تبارت

نذر ِ تو کردم والدین و همسرم را

سقا که رفت

سقا که رفت با رفتنش چه بر سرت رفت

پشتِ سرش پشت و پناه و لشگرت رفت

گفتم خدا رحمی کُنَد اهل ِ حرم را

تا در کنار ِ علقمه آب آورت رفت

دکمه بازگشت به بالا