ماه رمضان آمد

صد مژده که ای یاران ، ماه رمضان آمد
ای غمزده و حیران ، ماه رمضان آمد
ای آنکه خجل از رب ، هستی ز گناه خود
دوری بکن از عصیان ، ماه رمضان آمد

قُرصِ کامل

دختری از پدر خویش سوالی دارد؟
کربلا از چه چنین جَذبه و حالی دارد؟

گفته بابا که عزیز دل من خوب ببین
خاکِ اینجا به لبِ خویش چه خالی دارد!

شعر شهادت حضرت زینب(س)

کوفیان را که تو در کوفه تماشا کردی
خطبه ها خواندی و الحق که تو غوغا کردی

همه گفتن که حیدر به میان آمده است
دشمنان پدرت را همه رسوا کردی

سالار زینب

تا آخرین نفس که توانی در این تن است
داغت امانتی است که همراه با من است

رفتی و داغ دامن من را رها نکرد
یاد تو در دل من و اشکم به دامن است

زینب زینب

تو بی تابی و این را پیچ و تاب جاده می فهمد
سر بر نی ، تن در قتلگاه افتاده می فهمد

تو مظلومی و این را مادرت در سجده می گوید
و حرف مادرت را تربت سجاده می فهمد

امیر دل

سری درآسمانِ هفت وپایی درزمین دارد
علی دست نوازش بر سر دنیا و دین دارد

هزار و چند سالِ نوح، یا ملک سلیمانی
امیر دل نیازی نه به آن و نه به این دارد

عاشق آنست که شب تا به سحر می سوزد
فارغ از گفتن اما و اگر می سوزد
بهر خالص شدنش همچو شرر می سوزد
این چنین از قِبَلِ یار جگر می سوزد

ها علی بشر کیف بشر

ترک کعبه به معنای همان لبخند است
هر که نزدیک علی بود دلش در بند است

چشم در چشم غزل‌ها به علی رو کردم
شعر در وصف علی مصرع و بیتش قند است

مهر علی(ع)

مردی که بود ارض و سما زیر پرچمش،
از کودکی ملائکه بودند همدمش،
هر شب می آمدند به پابوس مقدمش،
تنها همیشه چاه خبر داشت از غمش!

اى بلند اختر

اى بلند اختر که ناموس خداى اکبرى
عقلِ کل را دخترى و علمِ کل را همسرى

زینت عرش خدا پرورده دامان توست
یازده خورشید چرخ معرفت را مادرى

ای بر مدارِ عشقِ علی، رُکنِ استوار
ای بر سرِ تو سایه ی خورشیدِ روزگار

ای اُمِّ فضل و اُمِّ فداکاری و ادب
مستوره ای و گنجِ نهان می شوی شمار

یا علی

باده ای ناب تو از زلفِ پریشان داری
بی سبب نیست دگر این همه خواهان داری
رأسِ عشّاقِ فدایی تو به دامان داری
مثل من عبد گرفتار هزاران داری

دکمه بازگشت به بالا