کودکـی مــاه لقـا

کودکـی مــاه لقـا شـد ســپــرِ جــانِ عمو
بوسـه میزد به جبین و لبِ عطشـانِ عمو

نامَش عَبـدُالـلَّه و فرزندِ امـامِ حسن است
مـتـحـیّــر شـده بــر چــهـرهٔ تـابــانِ عمو

عمو دست از تو برداشتن محاله

توان دوری تو داشتن محاله
صبوری توی دل کاشتن محاله
اگه حتی بدم دستم رو از دست
عمو دست از تو برداشتن محاله

عمو حسین(ع)

زل میزنم فقط وسط کربلا به تو
یعنی پناه میبرم از هر بلا به تو

وقتی من از توئم دگر از من خبر نگیر
از من که هیچ فاصله ای نیست تا به تو

واویلا

چند تا بابا بگه خوابش میبره

آخه فک می کنه باباش سفره

نذارید انقده سربه سر باهاش

هم بابا نداره هم بی مادره

بابا حسین(ع)

غیر از بیابان ها دگر جایی ندارم
آن قدر سیلی خورده ام نایی ندارم

باید بیایند و تو را اینجا ببینند
آن ها که می گفتند بابایی ندارم

فقط برا تو می خونم لالایی

مثل قدیم یه کم بهم نگا کن
این دل بی حیا رو با حیا کن
این روح کهنه رو ازم بگیر و
برام یه روح تازه دست و پا کن

ای مسافر من

چه عجب یاد دخترت کردی
راه گم کرده ای مسافر من
کاش می شد خبر کنم همه را
با سر آمد پدر بخاطر من

دردانه

این است پیامی از دردانه به دردانه
از نی بنگر ما را ویرانه به ویرانه

یک خانه پر از سنگ و یک خانه پر از هیزم
فرق است پذیرایی کاشانه به کاشانه

پدرجانم

تا سر تو روی نی در آسمان میشد بلند
نه صدای من صدای کاروان میشد بلند

از سنان پست بیزارم بیا دعواش کن
من تورا می خواستم این بد زبان میشد بلند

دختر غم زده

دختر غم زده خرابه هام
آرزویی ندارم غیر بابام
می‌خوام امشب تا سحر صدات کنم
ولی لکنت افتاده توی صدام

داداش حسین(ع)

به دل بد راه نمیدم باشه داداش
نمی ترسم که قدم تا شه داداش
ولی می ترسم از اینکه ببینم
سر انگشترت دعوا شه داداش

فقط حسین(ع)

بسیار گریه کرد برای تو مادرم

حالا میان روضه از او نام می برم

خیلی به روضه های شما بود معتقد
تاکید داشت هم به منو هم برادرم

دکمه بازگشت به بالا