روز مباهله

روز ازل چو نقش به لوحش خدا کشید
اول ز شوق نقشِ رُخ مصطفی کشید

وانگاه از دم و نفس و لحم مصطفی
نوری شگفت از رُخ شیر خدا کشید

سفره‌ی جودِ امامِ کاظم است

باب حاجات است و لطفش دائم است
حب او در روز محشر لازم است

حضرت جبریل هم ریزه خورِ…
سفره‌ی جودِ امامِ کاظم است

حضرت موسی بن جعفر(ع)

ما خاکِ پایِ حضرت موسی بن جعفریم
اصلا برایِ حضرت موسی بن جعفریم

ایرانِ ماست،خطّه‌ی اولادِ اطهرش
یعنی گدایِ حضرت موسی بن جعفریم

گر بیافتد ره مجنون به شبستان نجف

گر بیافتد ره مجنون به شبستان نجف
میزند هوی کشان سر به بیابان نجف

عزت آن است شوی خاک کف پای پدر
کربلا رفته در این حال به قربان نجف

یا علی مددی

گرفت آینه ای و خودش نشست مقابل
نفس نفس زد و این سان گرفت بوی خدا،گِل
جبین تداعیِ نور است و رخ شده مهِ کامل
غرض ظهور یدالله بوده و شده حاصل
الی الصباح قیامت،علی‌ست نقل محافل

به خدا آیهء سوگند، علی است

به خدا آیهء سوگند، علی است
بهترین اسم خداوند، علی است
ذکر بی مثل و همانند، علی است
آبرومند و برومند، علی است

یا امیرالمومنین(ع)

بر آن سرم که عرش نهم کوى یار را
‎یا خاک پای خالق دلدل سوار را

‎گرشمّه ای غضب به جنان فی جنان کنی
‎آتش زنی بر او بهار تا بهار را

مولای من

به فرزندت بگو مولای ما یک پهلوان بوده
بگو در جنگ با دشمن همیشه قهرمان بوده

بگو مولای ما با اینکه جنگ‌آورترین مرد است
ولی با دوستان خیلی کریم و مهربان بوده

نبی ولی علی و علی وصی نبی

شدیم خاک قدوم دو سید عربی
نبی ولی علی و علی وصی نبی

وصی علی‌ست علی آن که در مبیت نبی
پیمبرانه به دیدار صبح رفته شبی

برگرد ای مسیحا

با اینکه گفتم از عشق ، از عشق بی نصیبم
از آشنام گفتم ، اما خودم غریبم

عشق حسین من را تنها نمیگذارد
در بین نخلها هم سرمست عطر سیبم

سوز زهر

ناگزیر است بال و پر بزند
یا که بر خاک حجره سر بزند

سوز زهری که کرده بی تابش
دائما شعله بر جگر بزند

آئینه‌ی کرامت

آئینه‌ی کرامت بی انتها جواد
جای کرم نوشته ام از ابتدا جواد

آن شاه و شاهزاده که در بارگاه او
دارد همیشه رنگ، حنای گدا، جواد!

دکمه بازگشت به بالا