شب تجلی مهتاب

 زمینبه لرزه درآمد,شکست کنگره ها

 رهاشدند خلایق ز بند سیطره ها

 شبیکه آتش آتشکده فروکش کرد

 شبیکه خاتمه می یافت رقص دایره ها

 

جرعه ای شراب

ما بادهدر پیاله ی عمار می خوریم

پای ِبساط میثم تمار می خوریم

تنها بهخرج حیدر کرار می خوریم

خرده نگیر!بر درودیوار می خوریم


وداع

بوی فراقمی دهد این گریه های من

ماتمگرفته شال سیاه عزای من

شرمنده ام که ازغم زینب نمرده ام

آقاببخش,درگذرازاین خطای من 

 جگر پاره پاره

اشکهایش به مادرش رفته

 سینه ی پر شراره ای دارد

 نه! به یک طشت اکتفا نکنید

 جگر پاره پاره ای دارد

چادر ببند بر کمرو

چادر ببند بر کمرو انقلاب کن

شام خراب را سر شامی خراب کن

از ما مدافعان حرم انتخاب کن

روی تمام سینه زنانت حساب کن

تفسیر سرخ

 اینان که سنگ سوی تو پرتاب می کنند

 بی حرمتی به آینه را باب می کنند

 درقتلگاه,آن جگر تشنه ی تو را

 بامشک های آب خنک,آب می کنند

خورشید تنور

بوی بهشت می وزد از داخل تنور

 موسی گمان کنم که رسیده به کوه طور

 شبنم کنار ساحل آتش چه می کند؟

 این سیب سرخ داخل آتش چه می کند؟

الشام الشام الشام

ای نیزه دار, آینه بر نیزه می بری

خواهی چگونه از وسط شهر بگذری؟

از کوچه های خلوت آنجا عبور کن

خوب است اندکی به اباالفضل بنگری

گوهر شناس

چوب حراج زد به عقیق لب شما

یک ضربه ودو ضربه وباقی ضربه ها….

هرچه گذشت,هیچ کسی مشتری نشد!

بی قیمت است,گوهر گنجینه ی خدا

غزال گودال

جنجال بود و…

لب تشنه ای درگوشه ی گودال بود و…

گودال بود و…

ازنیزه و شمشیرمالامال بود و…

باغ خاطرات

خواب دیدم در این شب غربت

خواب دشتی عجیب و خون آلود

خواب دیدم که پیکرم, خواهر

طمعه یگرگ های وحشی بود

قولت چه می شود!؟

بعدازتو غم به سینه ی لیلا پناه برد

مجنون دل شکسته به صحرا پناه برد

برخیزای پناه حرم , گوشواره ای

با دلهره به زینب کبری پناه برد

دکمه بازگشت به بالا