شعر اعياد و مناسبت ها

اگر بناست

اگر بناست رحمت کسی به ما کمک کند

خدا کند که زودتر خود خدا کمک کند

ضیافت کریم ها که بی گدا نمی شود

کرم کن و بگو کسی به این گدا کمک کند

خراب آمده‌ام

خراب آمده‌ام تا کنی تو آبادم

 هزار شکر نگفتم, ز چشمت افتادم

  خراب باده‌ی عفوم ببخش رسوا را

 مُقرّ و معترفم از هزار بیدادم 

مرا به خلوت و ذکر

مرا به خلوت و ذکر شبانه راهی نیست

چرا که سهمیه ام غیر روسیاهی نیست

همیشه غیر تو را کرده ام طلب از تو

ببخش! نیت و مقصود من الهی نیست 

نذر لبخند قاسمش صلوات

رمضان است ماه صوم و صلات

ماه جود و کرامت و خیرات

خانه هر کسی کریم تر است

می شود کعبه, کعبه حاجات

اَسْئَلُکَ الاَْمانَ

امان از آنکه گناهان من حساب کنند

دل مرا تهی از شور و التهاب کنند

امان از آنکه برای جزای معصیتم

فرشتگان عذاب خدا شتاب کنند

وقت افطار …

 

افطار ها به کام دلم زهر می شود

ارباب ما گرسنه و تشنه شهید شد

محمد حسن بیات لو

 

شکرلله

شکرلله که مرا چشم تری هست هنوز

از غم عشق تو اشک بصری هست هنوز

باک از آتش عشق تو ندارم عشقم

بهر سوزاندن جانم جگری هست هنوز

لحظه تنهائی

باز امشب لحظه تنهائیم

فکر کردم بر دل دنیائیم

بسکه زنجیر بدی محکم شده

روزگارم دائما درهم شده

شکر خدا که عمرمون …

شکر خدا که عمرمون رسید به ماه رمضون

این بوده از لطف شما, ممنونتم صاحب زمون

ممنونتم که راه دادی نوکر روسیاهتو

گذاشتی هم ناله بشم با اشک و سوز و آه تو

گرچه من پشت درم,

گرچه من پشت درم, راه ندی حق داری

گرچه من دربدرم, راه ندی حق داری

بسکه من این در و آن در زده ام حالا که

خورده اینجا گذرم, راه ندی حق داری  

دار عشق

ما عمر خویش وقف خرابات کرده ایم

از لطف باده, کسب کمالات کرده ایم

با میگسارها, همه شب تا دم سحر

با خالق یگانه مناجات کرده ایم

صدای ناله

باور نمی کنم که مرا هم خریده ای

آخر مگر ز عبد فراری چه دیده ای

لایق نبوده ام بنشینم کنار تو

با لطف خود مرا به حضورت کشیده ای

دکمه بازگشت به بالا