علت غوغای گودی نیزه بود
نیزه ای آمد حسینم را ربود
شعر محرم و صفر
من از این رنج و بلا جان میدهم
از مصیبت ها خدا جان میدهم
تو که رفتی اشک در چشمم نشست
چون شدم از تو جدا جان میدهم
گریه را بس کن علی
تاب و توانت میرود
در پی آبی چرا؟
وقت امانت میرود
من از این رنج و بلا جان میدهم
از مصیبت ها خدا جان میدهم
تو که رفتی اشک در چشمم نشست
چون شدم از تو جدا جان میدهم