شعر محرم و صفر

آسمان است

 

آسمان است و زمین دور سرش میگردد

آفتاب است و قمر خاک درش میگردد

این قد و قامت افتاده درختطوباست

این محاسن بخدا آبروی دینخداست

اربعین

زینب از راه آمده, برخیز و بین

آسمان قلب زهرا, شد حزین

ای سحرخیزِ به روی نیزه ها

اندکی قرآن بخوان, شد اربعین

بر دهنش پا نزنید

 

هر چه من داد زدم , باز صدایم نرسید

قطره ای آب به این خشکی نایم نرسید

ضربه ای بر دهنم زد که من آرام شوم

به خدا کر شده دشمن که نوایم نرسید


خانه خرابی زینب

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

دل های عرشیان همه در تاب و در تباست

اصلا بیا بمان که فقط روشنی دهی

خورشید من بدون تو هرروز من شباست

روز دهم

 

در علقمه صدا به صدا هم نمی رسد

آخر چرا امید و پناهم نمی رسد

بیرون خیمه منتظرش مانده ام ولی

باور نمیکنم به نگاهم نمی رسد

ناز دلبر

 

 نازاین دلبر خوش چهره کشیدن دارد

 نمکعشق اباالفضل چشیدن دارد

 

 تیغکافیست, ترنج از سر راهم بردار

 ماتیوسف شدن انگشت بریدن دارد

 

سنگ جفا

 

در شهر کوفه اندکی بوی خدا نیست

بر پشت بام هایش به جز سنگ جفا نیست

اهداف سنگ هایی که می آید تو هستی

حتی یکی از سنگ ها هم در خطا نیست

دو تا

 

تیر است نشسته بر بدنش … نه یکی دو تا

زخمی ست جای جای تنش… نه یکی دو تا

بی وقفه سوی صورت او سنگ می زدند

شاید رها کند سخنش… نه یکی دو تا

شمر و سنان

 

شمر و سنان دور و برت تاب میخورند

نان را به نرخ کشتن اصحاب میخورند

تنها برای این که لج ام را در آورند

با مشک شان کنار حرم آب میخورند

 علیرضا خاکساری

 

یا مظلوم یا اباعبدالله

من نگفتم که شوی بی پر و بی بال نرو؟

زیر سُم ها شود عضو عضو ِ تو پامال نرو؟

تو اگر نیزه خوری میروی از حال نرو؟

به خدا گیر می افتی ته گودال نرو؟

باد سرد

وقتی که باد سرد و سیاهی وزیده شد

در کربلا هزار بلا آفریده شد 

یک ذره هم ز عاطفه بویی نداشتند

حتی گلوی اصغر ما هم دریده شد 

طواف قمر

بس که نیزه به طواف قمرت ریخته استب

دور و اطراف تنت, بال و پرت ریخته است 

اثر ضرب عمود است اگر می بینم

به روی شانه ات اینطور سرت ریخته است

دکمه بازگشت به بالا