بهر جارو زدن صحن تو مژگان داریم
جگر پاره ز داغ تو به دندان داریم
مو پریشان شده ی زلف پریشان توایم
ما در آشفتگی عشق تو سامان داریم
بهر جارو زدن صحن تو مژگان داریم
جگر پاره ز داغ تو به دندان داریم
مو پریشان شده ی زلف پریشان توایم
ما در آشفتگی عشق تو سامان داریم
توبه ام توبه نشد هر چه که همت کردم
من به ستاری تو سخت جسارت کردم
هر چه تو دوست شدی با من الوده ولی
بی حیاتر شده با نفس رفاقت کردم
عمر باغفلت گذشت و صرف قیل و قال شد
روسیاهی قسمت این عبد بداقبال شد
اعتقادم پیش رنگ دار دنیا رنگ باخت
بنده ات تطمیع شد, غافل شد و اغفال شد
سائل بی دست وپایم حال زارم را ببین
باز هم کردم ضرر, دارو ندارم را ببین
درب بیچاره سرا شد باز,من هم ٱمدم
خویش را بیچاره کردم روزگارم را ببین
بیا تا ته راه را با تو باشم
شب پنجم ماه را با تو باشم
جز این راه,من راه دیگر ندارم
که سر را ز سجاده ات بر ندارم
به روسیاهی ام اقرار میکنم العفو
برای خوب شدن کار میکنم العفو
مرا تو میخری و پاک می کنی اما
منم که آینه را تار میکنم العفو
آب رو خرج آبرو کردم
با همین اشک و ناله خو کردم
به کرمخانه ی تو رو کردم
سر سجاده آرزو کردم
بنا شده ست زمین و زمان به نام علی
گرفته است قوام این جهان به نام علی
برای اینکه مُشخّص شود عیـار دقیق
شدند خَـلق خدا , امتحان به نام علی
روزی برسد حال مرا نیک کنی
تکلیف مرا ز غیر تفکیک کنی
وقتش نشده به حرمت ساکن طوس
دل را به “رضا”ی خویش نزدیک کنی؟
محمد کاظمی نیا
ماه گنهکاران و ماه بی نواهاست
هنگام استشفای قلب مبتلا هاست
خوان کرم گسترده شد تا ما بیاییم
پس “یاعلی” وقت گدایی گداهاست
آغاز می کنم سخنم را به یا حسین
در می زنم به خانه ی معبود با حسین
کاری به خاطر رمضانم نکرده ام
اما گرفت دست تهیِ مرا حسین
ما روزه دارها همه یاد لب توییم
ای تشنه لب تر از همه ی تشنه ها حسین
آخر مرا برای خودش می خرد شبی
من می شوم مسافر کرب و بلا حسین
محمد جواد پرچمی
الهی منم بنده ی پرگنه
ز جرم و خطا گشته ام روسیه
پشیمانم و از تو شرمنده ام
نگر از خجالت سر افکنده ام