حالا که نیست مادر من هست دخترت
حتی حسین هم به فدای تو و سرت
از مسجد مدینه که خیری ندیده ای
یادت که هست کوچه و پهلوی یاورت
حالا که نیست مادر من هست دخترت
حتی حسین هم به فدای تو و سرت
از مسجد مدینه که خیری ندیده ای
یادت که هست کوچه و پهلوی یاورت
تو ترحم نکنی پس که ترحم بکند
توتبسم نکنی پس که تبسم بکند
پشت هم جرم و خطاهای من بی سرو پا
آتش معصیتم را پر هیزم بکند
دلبر دلش گرفته دلدار گریه کرده
عاشق همیشه وقت دیدار گریه کرده
به آشتى بنده ، مشتاق تر خدا بود
از توبه گنهکار ، غفار گریه کرده
حال مناجاتی ندارم بسکه بد کردم
راه خودم راباخدای خویش سد کردم
یکسال دنبال خطاهای خودم بودم
یک ماه تنها ، زندگی ام را رصد کردم!
به اذن کوثر تو میزنم به ایوان دست
نمی زنند بدون وضو به قران دست
کسی که پاک نگشته ست با شراب ضریح
به آب دل نکند خوش ،بشوید از جان دست
سرخوش از جـــامِ میِ لَم یزلـی می گویم
سر اگر خواست غمی نیست بَلی می گویم
بیخود از خود شده با صوتِ جلی می گویم
صد و ده بـــار ” الهی به علی ” می گویم
دسَم خالیه مثل اون یخ فروش
که سرمایه ی کاسبیش آب شد
رسیدم به بن بست مثل یه رود
که رفت و گرفتار مرداب شد
کیست الله؟ بیا از ولی الله بپرس
مقصد قافله را از بلد راه بپرس
پاسخی می دهدت بی حد و اندازه، فقط
به رکوعی برس و پرسش کوتاه بپرس
اینجا کریمی اَست که بسیار می بخشد
لب وا نکردی تا کُنی اِقرار می بخشد
.
تاثیرِ اِستغفار اوجِ باورِ عبد است
قبل از گُنه کردن تو را غَفّار می بخشد!
آمدم خسته دل ای یار بیا عفوم ڪن
این منم عبدِ گنهڪار بیا عفوم ڪن
دلِ من پُر ز جراحت ..نَفَسم شیطانی
آمدم با تنِ بیمار بیا عفوم ڪن
دیگر رسید لحظه ی فردای بی علی
پوچیم و هیچ ما پس از این ، (ما)ی بی علی
ای کاسه های شیرِ به صف ننگ بر شما
گَر از علی کنید تمنای بی علی
شکرخدا که عمریست در پشت این درم من
سرمایه دارِ شهرم، مسکین حیدرم من
لب تشنه ى شراب ساقىِ کوثرم من
در مکتب ولایت شاگرد قنبرم من