هرکس که خانزاده غم واشک و ماتم است
یک ماه نه تمامی سالش محرم است
اشعار امام حسین ع
چقدر بر سر نیزه خدا خدا کردی
در آسمان که نشستی, مرا دعا کردی
به کربلا نرسیدم ؛ قضا شده بودم
در این “نمازِ محرم” مرا ادا کردی
وقتی که روی نیزه کمی سر گذاشتی
در چشم ما دو بغض شناور گذاشتی
آنقدر روی نیزه به معراج رفته ای
پا از حریم عرش فراتر گذاشتی
شکر خدا ماه محرم رسید
بهر دلم مونس و همدم رسید
شکر خدا اهل بُکا می شوم
سینه زن ماه عزا می شوم
گفتند:عطا نمی شود اما شد
بخشیده خطا نمی شود اما شد
گفتند به این حسین حسین گفتن ها
درد تو دوا نمی شود اما شد
سید مجتبی شجاع
به خدا پای تو مولا, تا ابد میمانم
همه عمر من از کرب و بلا میخوانم
نام تو میبرم و در حرمت مهمانم
یا حسین بر لبم و فاطمه گوید جانم
گریه میکردم ولی با آن وضو می ساختم
داشتم باآبِ رویم آبرو می ساختم
گریه ام غسل طهارت بود زیر سایه اش
فطرتم رااز گناهان شست و شو می ساختم
دستخودم نبود اگر عاشقت شدم
باورنمی کنم!نه مگر عاشقت شدم!؟
سینیبه دست رد شدم از نو نهالی ام
درهیئت محل به نظر عاشقت شدم
من با حسین آدم و عالم خریده ام
دنیا و آخرت همه با هم خریده ام
شکر خدا که گریه کن روضه ها شدم
با چشمهام چشمه ی زمزم خریده ام
من از حسینم و تو با حسینیّونهمراه
تو را به شاه کرم رد مکن مرا الله
به لعل تشنه ی ارباب و اصغر بی تاب
مرا ببخش و مران لحظه ای ازاین درگاه
ازعطش لب روی لب میزد و پرپر میزد
تیرهم بوسه به دندان مطهّر میزد
درقفس بود و دگر قدرت پرواز نداشت
سنگاز هر طرفی دور تنش پر میزد
وقتیکه باد سرد و سیاهی وزیده شد
درکربلا هزار بلا آفریده شد
یک ذرههم ز عاطفه بویی نداشتند
حتیگلوی اصغر ما هم دریده شد