ایمان دهقانیا

راه سلوک نوکر

دنبال كبريايى؟! بى كبر و بى ريا باش
وقت اداى دينت فارغ ز هر ادا باش

راه سلوک نوکر از جاده ی سکوت است
وقت نظر گرفتن یک‌ گوشه بیصدا باش

دوستت دارم

نداشت رونقی از صبح ، گر چه بازارم
چه غم که آخر شب میشوی خریدارم

چقدر خرج منِ روسیاه میکنی و . . .
چه سود؟!…بار گناه است کلِّ انبارم

آقای من

من مشتریِّ عشقم و دلّال بازارم
جانم بدهکار و نگاهت را طلبکارم

دنبال یک نیمه نگاهم…میفروشی؟!
هرچند باشد قیمتش ، نقداً خریدارم

پایِ کارِ محرّمش هستیم

نامِ تو قولِ صادقِ انجیل
یدِ موسی؛ در بریدن نیل

صبر ایّوب در مسیر بلا
در دلِ شعله ها بهشتِ خلیل

یا علی

دلم مشغول او بود و سرم را مشغله میداد
به دورش گشته ایم هروقت اذن هروله میداد

مُعَطَّل که نمیماند کسی بر درب این خانه
به او تا رو زدیم روزیِّ ما با حوصله میداد

یا امام رضا(ع)

زائرانش دسته دسته خیلِ صدها توده بود
او پناه صد هزاران همچو من آلوده بود

هرچه از او دورتر گشتم ، دلم آشوب تر
هر زمانی در حرم بودم ، دلم آسوده بود

أَمَّنْ يُجیب

شرمِ رویم عِتاب می طلبد
آبرویم ، گلاب می طلبد

شبِ بی مستی ام به سستی رفت
رِخوتم را شراب می طلبد

دستم به دامان ضریحت

دلتنگ بودم در دلم بدجور غوغا بود

دلتنگ او که نام او سلطان دلها بود

عزم سفر کردم سفر تا خانه دوست

چون رود در جریان مسیر سمت دریا بود

شروع عشق

شروع عشق به نام خدا ,خدای شما

دوباره واشده لب بر ثنا ,ثنای شما

هدف از خلقت من چیست به گمانم که …

من آفریده شدم تا شوم فدای شما

حضرت احمد بن موسی (شاه چراغ ) علیه السلام

 

تویی که هر نفس از عشق مشتعل شده ای

به سرزمین ادب بارش غزل شده ای

فقط نه شاه چراغی ,که شاه شاهانی

کفیل روزی عشاق از ازل شده ای

تو پاسدار حریم ولایتی آقا

و چون عمویت ابالفضل بی بدیل شده ای

به هر که سوی تو آمد چنان کرم کردی

که بین خیل کریمان هم مثل شده ای

عجیب آب حریم شما شیرین است

یقین حلاوت “احلی من العسل ” شده ای

تمام خطه ی شیراز ماست یک حلقه

و تو نگین سلیمان بر این محل شده ای

عزای زینب کبری چه کرد با دل تو ؟

که داغ دار غم کربلا و تل شده ای

 

 ایمان دهقانیا

 

این همه خانه چرا بادیه گرد است هنوز

سهم ما چشم به راهان غم و درد است هنوز

روزهامان همه چون یک شب سرد است هنوز

یک شب سرد , غم و درد و مردی تنها

این همه خانه چرا بادیه گرد است هنوز

شاعر : ایمان دهقانیا

رب کریم ما کرمش اشک مجتبی ست

رب کریم ما کرمش اشک مجتبی ست

غربت تمام بیش و کمش اشک مجتبی ست

گفتند حسین جنس غمش فرق می کند

آری حسین جنس غمش اشک مجتبی ست

شاعر : ایمان دهقانیا

دکمه بازگشت به بالا